رويكردهاي مختلف در زمينه نسبت فرهنگ و تمدن

از دير باز تعريف مفاهيمي نظير جامعه،فرهنگ،تمدن، ملت و.... با دشواري هاي بسيار روبه رو بوده و آثار زيادي در باره اين دو مفهوم به رشته تحرير در آمده است. انديشمندان ونظريه پردازان با رويكردهاي متفاوت واز زواياي گوناگون آن را مورد كاوش وباز بيني قرار داده اند و درمعرض تفسيرهاي گوناگون ومتنوع قرار داده اند.نويسندگان ومحققان مختلف هريك از منظر خود با آن دست وپنچه نرم كرده اندوتفسيري دلخواه ازآن داشته اند.به گونه اي كه گاه ان را مترادف و گاه دو مفهوم جدا و مستقل فرض كرده اند. اين تحقيق دراساس به دومفهوم فرهنگ وتمدن مي پردازد و شناساندن وسنجش انديشه هاي متفاوت وهمسو ومخالف را هدف مي گيرد. پرسش اصلي اين است كه چه نوع رابطه يا نسبتي ميان اين دو مفهوم وجوددارد. فرضيه تحقيق براصل جدايي واستقلال اين دو تاكيد دارد واين استقلال را باتوجه به تحولات نظام جهاني مطلوب ومناسب مي داند. در اين مقاله با استفاده از روش اسنادي و كتابخانه اي به بررسي رابطه ميان اين دو مفهوم پرداخته ايم.