عنوان مقاله :
نقش طبقه متوسط جديد در بي ثباتي سياسي ايران در عصر پهلوي دوم
پديد آورندگان :
جهانگيري ، سعيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه علوم سياسي , طاهري ، ابوالقاسم دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه علوم سياسي , ازغندي ، عليرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه علوم سياسي , ساعي ، احمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه علوم سياسي
كليدواژه :
انقلاب اسلامي , بي ثباتي سياسي , پهلوي , طبقه متوسط جديد
چكيده فارسي :
انقلاب اسلامي ايران را ميتوان يكي از مهم ترين پديدههاي قرن بيستم دانست. در روابط سياسي اجتماعي جوامع مدرن، نقشپذيري طبقه متوسط جديد در مشاركتهاي سياسي، فرهنگي جامعه نكتهاي قابل كتمان ميباشد. اين طبقه، كانون فعاليتهاي سياسي و فرهنگي در درون جامعه شهري جديد است و اين در حالي است كه طبقه متوسط جديد به لحاظ جايگاه اجتماعي و اقتصادي بينابيني خود گرفتار حفظ موقعيت و تراكم و انباشت نامحدود ثروت نيست و به خاطر موقعيتهاي شغلي خود بار اصلي انقلابها، تحولات و اصلاحات آن را بر دوش دارد. تلاش رژيم پهلوي براي حفظ نظام سياسي پدرشاهي نوين خود كه عملاً با مشاركت طبقات اجتماعي منافات داشت و ورود اكثر كشورهاي جهان در عرصه توسعه و نوسازي كه موجب برانگيختن احساس جمعي طبقه متوسط جديد در ايران گرديد رژيم را با معضلات خاصي مواجه ساخت و عملا حكومت را واداشت تا در برخورد با طبقات اجتماعي سياست دوگانهاي اتخاذ نمايد و به مهار و كنترل طبقات اجتماعي اقدام نمايد.در همين راستا روند نوسازي كه در دوران پهلوي دوم تشديد گرديد، بيتوجهي به طبقه متوسط جديد در روند عملكرد حزب رستاخيز در بيگانه سازي هرچه بيشتر اين طبقه از حكومت و ساختار پدرشاهي نوين قدرت كه با ظهور و قدرتيابي طبقه متوسط جديد مخالف است.