عنوان مقاله :
تأثير به كارگيري راهبرد آموزشي بازخورد محور بر درك از بيماري، آگاهي تغذيه اي و تبعيت از رژيم غذايي در مبتلايان به پرفشاري خون
عنوان به زبان ديگر :
Effect of teach back learning strategy on illness perception, nutritional knowledge and dietary adherence in people with hypertension
پديد آورندگان :
يزدان پرست، الناز دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - دانشكده پيراپزشكي و بهداشت فردوس , داودي، مليحه دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - دانشكده پيراپزشكي و بهداشت فردوس , صفوي نژاد، مرضيه دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - بيمارستان آموزشي پژوهشي درماني حضرت رسول , قرباني، حسن دانشگاه علوم پزشكي بيرجند - بيمارستان آموزشي پژوهشي درماني حضرت رسول , نديمي، سحر دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه - بيمارستان دكتر محمد كرمانشاهي , رضواني دهاقاني، بهاره دانشگاه علوم پزشكي اصفهان
كليدواژه :
روش آموزشي بازخوردمحور , پرفشاري خون , درك از بيماري , آگاهي تغذيه اي , تبعيت از رژيم غذايي
چكيده فارسي :
هدف. اين پژوهش با هدف سنجش تاثير به كارگيري راهبرد آموزشي بازخوردمحور بر درك از بيماري، آگاهي تغذيهاي و تبعيت از رژيم غذايي در مبتلايان به پرفشاري خون خون انجام شد.
زمينه. به دليل مزمن بودن بيماري پرفشاري خون و اهميت تغذيه در كنترل آن، نقش كليدي درك از بيماري و آگاهي در تبعيت از رژيم تغذيهاي و كنترل بيماري داراي اهميت است.
روش كار. تحقيق حاضر يك مطالعه نيمهتجربي دو گروهي همراه با پيش آزمون-پس آزمون است. براساس نمونهگيري و تخصيص تصادفي دو مركز بهداشتي درماني شهر فردوس (به عنوان مكانهاي حضور افراد گروه آزمون و كنترل) انتخاب گرديد. با استفاده از روش تصادفي ساده، از ميان بيماران داراي پرونده پرفشاري خون، تعداد 35 نفر در هر گروه آزمون و مداخله وارد شدند. اين افراد پس از اعلام موافقت و براساس معيار ورود وارد مطالعه گرديدند. قبل و بعد از مداخله، ادراكات بيماري، آگاهي تغذيهاي و وضعيت تبعيت از رژيم غذايي بيماران توسط پرسشنامه خودگزارشدهي اندازهگيري و بين دو گروه مقايسه شد.
يافتهها. پس از مداخله، ميانگين نمره آگاهي تغذيهاي گروه آزمون و كنترل به ترتيب، 17/ 48 با انحراف معيار 21/ 5 و 16/ 41 با انحراف معيار 51 /0 بود كه از نظر آماري، تفاوت معني دار داشتند (56 /9 t=؛0001/ 0≤P). پس از مداخله، ميانگين نمره درك از بيماري در گروه آزمون و كنترل به ترتيب، 75 /9 با انحراف معيار 81 /1 و 72 /7 با انحراف معيار 60 /1 بود كه از نظر آماري، تفاوت معني دار داشتند (15 /4 t=؛0001 /0≤P).
پس از مداخله، ميانگين نمره تبعيت از رژيم درماني در گروه آزمون و كنترل به ترتيب، 55 /17 با انحراف معيار 17 /4 و 88 /16 با انحراف معيار 62 /3 بود كه اين تفاوت از نظر آماري معني دار نبود.
نتيجهگيري. با توجه به تاثير مثبت روش آموزشي بازخوردمحور و نقش ويژه پرستاران در آموزش به بيمار، توجه به اين روش آموزشي امري ضروري به نظر ميآيد. استفاده از اين روش آموزشي به عنوان بخشي از مراقبت به منظور كاهش مشكلات باليني بيماران پيشنهاد ميگردد.
چكيده لاتين :
Aim. The aim of this study was to examine the effect of teach back learning strategy on illness perception,
nutritional knowledge and dietary adherence in people with hypertension.
Background. Because of the chronicity of hypertension and the importance of nutrition in hypertension
control, illness perception and nutritional knowledge play an important role in adherence to nutritional regimen
and disease control.
Method. The present study is a quasi-experimental study control group and pretest-posttest design. Based
on random sampling, two health care centers in Ferdows were selected as the place for experimental and
control group. Using a simple randomized method, of patients with hypertension, 35 individuals were recruited
for each group. These people entered the study based on inclusion criteria and after that they signed
the consent form. Before and after the intervention, illness perception, nutritional knowledge and dietary
adherence were measured by self-report questionnaire and compared between the groups.
Findings. After intervention, the mean score of nutritional knowledge in experimental and control group
was 48.17±5.21 and 41.16±0.51, respectively, and a statically significant difference was found between
groups in terms of nutritional knowledge (P≤0.0001; t=9.56). After intervention, the mean score of illness
perception in experimental and control group was 9.75±1.81 and 7.72±1.60, respectively, and there was a
statically significant difference between groups in terms of illness perception (P≤0.0001; t=4.15). But no
statically significant difference was found between experimental and control group in terms of dietary adherence
(17.55±4.17 against 16.88±3.62).
Conclusion. Given the positive effects of teach back method and the special role of nurses in patient education,
attention to this teaching method seems necessary. The use of this method of training is suggested as
part of care process to reduce patients' clinical problems.
عنوان نشريه :
پرستاري قلب و عروق
عنوان نشريه :
پرستاري قلب و عروق