تبيين تجارب مادران در آموزش خشك ماندن كودكان نوپا: يك مطالعه كيفي

Explore Mothers' Experiences with Potty Training Procedure for Young Children: A Qualitative Study

استقلال در توالت رفتن و كنترل ادرار و اجابت مزاج، يكي از مراحل بسيار مهم تكاملي براي كودكان و مرحله مهم تربيتي براي والدين است. هدف از اين مطالعه بررسي تجارب مادران از آموزش خشك ماندن و كنترل دفع ادرار در كودكان نوپا بوده است.روش: در اين پژوهش كيفي (1397) ، 26 مادر داراي كودك 3 تا 5 سال با استفاده از نمونه گيري هدفمند با حداكثر تنوع وارد مطالعه شدند. محيط پژوهش متناسب با پژوهش كيفي، مراكز بهداشت شهرستان گرگان در نظر گرفته شدند. براي گرداوري داده ها از مصاحبه هاي نيمه ساختار و باز پاسخ درباره تجربه مادر از آموزش خشك ماندن استفاده شد. مصاحبه ها ضبط، دست نويس و مطابق روش تحليل محتواي كيفي تحليل شدند.يافته ها : دامنه سني براي آغاز آموزش مادران به منظور خشك ماندن كودك ميانگين دو سال و يك ماه بوده است. تصميم براي شروع آموزش از پوشك گرفتن به توصيه اطرافيان و يا با پي بردن به علائم آمادگي در كودكان متغير بوده است. رويه هاي مورد استفاده در تربيت ادراري كودكان به صورت صحبت و توجيه، يادآوري هاي مكرر، تشويق، تنبيه، استفاده از وسايل كمك آموزشي بودند. ترس از توالت، لجبازي با والدين، ترس از ظاهر ادرار و مدفوع از ساير مواردي بوده است كه مشاركت كنندگان به آن اشاره داشتند.نتيجه گيري: نتايج اين مطالعه منجر به دسترسي به درك بهتري از تجارب مادران در تعليم به توالت رفتن كودكان شد. الگوي غالب يا برجسته اي در آموزش به كودكان شناسايي نشد. به نظر مي رسد همه مادران به آموزش درباره آمادگي والدين براي شروع اين فرايند نياز دارند.

Independence in going to toilet, controlling urination and bowel movements, is one of the most important developmental stages for children and an important educational process for parents. The purpose of this study was to explore the experiences of mothers with the toilet training and urinary control in toddlers. Methods: In this qualitative research (2018), 26 mothers with a child aged 3 to 5 years were enrolled using purposeful sampling with maximum variation. For collecting data, semi structured interviews and open-ended responses to mother's experiences of toilet training were used. The research environment was considered health centers according to qualitative studies. To collect data semi-structured interviews using open ended questions on mother's experience with child toilet training were used. Interviews were recorded, handwritten and analyzed according to the method of qualitative content analysis. Results: The age range for mothers to start toilet training was two years and one month. The decision to start a diaper training varied based on advice of family, friends or when mother find sign of preparedness of child. The practices used for children toilet training were” talking, persuading, frequent reminders, encouragement, punishment, and the use of various educational aids." The other things that participants stated were "children's fear of toilet, disagreement of child, fear of shape of urine and stool". Conclusions: This study made it possible to gain a better understanding of the experiences of mothers in toilet training. The dominant or prominent pattern in teaching children was not identified. It seems that all mothers need education about toilet training for their children.