عنوان مقاله :
افتراق معناي هنر در نگرش سنّتي و مدرن از ديدگاه كوماراسوامي
پديد آورندگان :
عليپور ، رضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده هنر , حاتم ، غلامعلي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده هنر , بنياردلان ، اسماعيل دانشگاه هنر , داداشي ، ايرج دانشگاه هنر
كليدواژه :
معناي هنر , هنر سنّتي , هنر مدرن , كوماراسوامي , هنر براي هنر
چكيده فارسي :
بسياري از انديشمندان، هنر را وسيله اي براي ادراك حقيقت مي دانند و مجرايي براي رسيدن به عالي ترين شناخت و معرفت قابل حصول بشر و نوعي از معرفت كه دست يابي بدان با ابزار و وسايل ديگر محال است. كوماراسوامي از متفكراني است كه با اين انديشه هم رأي است. آناندا كوماراسوامي متفكر و انديشمند سنّت گرا، مفهوم و معناي هنر را در نوشته هاي خود موردبحث قرار داده است. آموزه ي «هنر براي هنر»، يكي از مهم ترين مفاهيمي است كه آناندا كوماراسوامي بر اساس اصول زيباشناسانه و معناگرايانه ي خويش، به بحث در خصوص آن پرداخته و غايتِ هنر را در نگرش سنّتي تعريف نموده است. اين مقاله در نظر دارد آموزه ي هنر براي هنر را از منظر آناندا كوماراسوامي تبيين نمايد و با بيان مفهوم هنر از منظر كوماراسوامي وجوه افتراق معناي هنر در نگرش سنّتي و مدرن را مطرح نمايد. فرضيات مقاله بر اين استوار است كه از منظر كوماراسوامي هنر در نگرش سنّتي، غايتي غير از خودش دارد و به نفي غايت هنر براي هنر كه اساس تفكر در هنر مدرن است مي پردازد. يافته هاي پژوهش حاكي از آن است هنر براي كوماراسوامي رهنمون مخاطب براي غايتي ديگر بر مبناي فعل عقل است و بهمثابهي وسيله ا ست كه اين امر را تسهيل مي نمايد. كوماراسوامي هنر را تجسّم فرم از پيش تصوّر شده در قالب مادّي مي داند و آن را در سيطره ي سنّت در خدمت غايات معنايي و كاركردي مي شمارد. در مقابل آن، از آثار و تبعات شعار «هنر براي هنر» در دنياي مدرن به اين اشاره دارد كه پرسش از موضوع و مضمون، اثر را بي معنا ميكند؛ همچنين مذاق عموم مردم به دنبال هنر معناگرا و غايت مند است. روش تحقيق در اين مقاله به شيوه ي توصيفي–تحليلي صورت گرفته و گردآوري اطلاعات در اين نوشتار با بهره از منابع كتابخانه اي انجام پذيرفته است.
عنوان نشريه :
مطالعات هنر اسلامي
عنوان نشريه :
مطالعات هنر اسلامي