عنوان مقاله :
قرائتي نو (غيرارسطويي) از انسان، خدا و جهان در نظام فكري دكارت
پديد آورندگان :
شهرآييني ، مصطفي دانشگاه تبريز - گروه فلسفه
كليدواژه :
انسان , جهان , خدا , حيات , عقل , خرد , نفس , ذهن , امتداد
چكيده فارسي :
دكارت را بهدرستي پدر فلسفه جديد مينامند. اما بايد ديد چرا فلسفهاي كه دكارت طرح آن را درمياندازد، با وصف «جديد» همراه است. تازگي نظام فلسفي دكارت به اين است كه ميكوشد تصوير تازهاي از انسان، خدا و جهان عرضه كند؛ تصويري كه با آنچه از اين سه مقوله در فلسفه سنتي سراغ داريم، متفاوت است. انسان دكارتي با انسان ارسطويي بسيار فرق دارد. انسان ارسطويي حيوان ناطق است؛ يعني بهجهت برخورداري از نفس است كه از حيات و نطق بهرهمند ميشود. اما در انسان دكارتي نفس به ذهن فروميكاهد، نطق (به معناي مبدأ درك كليات) نيز به سخنگفتن تبديل ميشود و حيات نيز معناي اصلي خود را از دست ميدهد. ميتوان گفت در نظام دكارتي انسان تبديل ميشود به دو بخش كاملاً متمايز شيئ انديشنده(ذهن) و شئ ممتد(بدن) كه ذهن نيز تنها متكفل عقل جزئي(reason) است و در وادي ذهن ديگر خبري از خرد سنتي(intellect) نيست. جهان دكارتي نيز با جهان ارسطويي بسيار متفاوت است. به اين معنا كه جهان ارسطويي، جهان مقولات عشر است كه در آن حيات و سرزندگي به تمام معنا جريان دارد. اما در جهان دكارتي تنها مقوله كمّ است كه سيطره تمامعيار دارد و در آن، حيات عنصري است كه مغفول ميماند و جايگاه روشني ندارد و جملگي حيوانات(حتي بدن انسان) به ماشينهايي مكانيكي فروميكاهند. خداي دكارتي نيز با خداي الهيات بالمعنيالاخص فرق دارد. چرا كه او كامل مطلق و غيرفريبكار است تا آنكه واجد صفات كلامي رايج در اديان باشد. خداي دكارتي بيش از آنكه نقش ديني داشته باشد، كاركردي معرفتي دارد. دكارت ميخواهد طرح فلسفهاي را در اندازد كه آدميان را «صاحبان و مالكان طبيعت» كند.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي دانشگاه تبريز