شماره ركورد :
1095075
عنوان مقاله :
رابطه هوش فرهنگي و تفكر انتقادي با يادگيري خودراهبر دانشجويان
پديد آورندگان :
شهركي نيا ، بهنوش دانشگاه سيستان و بلوچستان , پورقاز ، عبدالوهاب دانشگاه سيستان و بلوچستان , جناآبادي ، حسين دانشگاه سيستان و بلوچستان
تعداد صفحه :
22
از صفحه :
127
تا صفحه :
148
كليدواژه :
هوش فرهنگي , تفكر انتقادي , يادگيري خودراهبر , دانشجويان
چكيده فارسي :
هدف از پژوهش حاضر تعيين رابطه هوش فرهنگي و تفكر انتقادي با يادگيري خود راهبر دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشكده علوم انساني دانشگاه سيستان و بلوچستان مي‌باشد. روش پژوهش حاضر توصيفي از نوع همبستگي مي‌باشد كه 234 نفر از دانشجويان بر اساس جدول مورگان به‌صورت طبقه‌اي تصادفي انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوري داده‌ها پرسش‌نامه هوش فرهنگي آنگ و همكاران (2004)، تفكر انتقادي ريكتس (2003)، يادگيري خود راهبر فيشر، كينگ و تاگو (2001) بود. براي تجزيه‌وتحليل داده‌ها از آزمون ضريب همبستگي پيرسون، تحليل رگرسيون،t تك نمونه استفاده شد. يافته‌هاي پژوهش نشان داد ميانگين هوش فرهنگي، تفكر انتقادي و يادگيري خود راهبر در دانشجويان بالاتر از حد متوسط بود. نتايج ضريب همبستگي پيرسان نشان داد بين هوش فرهنگي و يادگيري خود راهبر و همچنين تفكر انتقادي با يادگيري خود راهبر رابطه مثبت و معناداري وجود دارد (P 0.01). نتايج تحليل رگرسيون مشخص كرد از بين مؤلفه‌هاي هوش فرهنگي، انگيزش و فراشناخت و از بين مؤلفه‌هاي تفكر انتقادي، تعهد و باليدگي قادر به‌پيش بيني يادگيري خود راهبر مي‌باشد. (P 0.01). درمجموع به نظر مي‌رسد هوش فرهنگي، عملكرد تحصيلي و يادگيري آنان را تحت تأثير قرار مي‌دهد. همچنين با توسعه تفكر انتقادي، رغبت براي يادگيري افزايش مي‌يابد و درنتيجه ميزان پيشرفت تحصيلي دانشجويان بيشتر مي‌شود. با توجه به تحليل داده‌ها مي‌توان نتيجه گرفت بين هوش فرهنگي، و تفكر انتقادي با يادگيري خود راهبر رابطه مثبت و معناداري وجود دارد.
عنوان نشريه :
مجله مطالعات روانشناسي تربيتي
لينک به اين مدرک :
بازگشت