تدوين نقشه دانش براي پژوهش هاي حكمت

هدف: پژوهش حاضر به بررسي و نمايان كردن ساختار علمي و نقشه دانشي پژوهش‌هاي «حكمت» پرداخته است. روش‌شناسي: اين پژوهش از نوع علم‌سنجي بوده كه به روش كتابخانه اي انجام‌شده و براي تحليل داده ها از روش تحليل هم واژگاني و تحليل شبكه استفاده شده است. منبع گردآوري اطلاعات و همچنين مبناي انجام پژوهش، اطلاعات موجود در پايگاه الكترونيكي اسكاپوس بوده است. در اين پژوهش اطلاعات و كليدواژه‌هاي 2295 سند علمي از پايگاه علمي اسكاپوس استخراج و پس از پالايش و استانداردسازي توسط متخصصان، به تحليل هم واژگاني آن‌ها پرداخته شد. براي هريك از حوزه‌هاي موضوعي و كليدواژه‌ها، نمودار ستوني شكل گرفت و سپس گراف‌هاي همسايگي و هم اشتراكي به كمك ماتريس هم رخدادي در نرم‌افزارهاي R و Excel انجام و دندروگرام سلسله مراتبي آن ترسيم شد. يافته‌ها: يافته‌هاي حاصل از ترسيم نقشه هم واژگانيِ مقالات مستخرج نشان داد كه حوزه‌هاي علوم اجتماعي، علوم كامپيوتر، كسب‌وكار، مديريت و حسابداري، اقتصاد، اقتصادسنجي و مالي، علوم محيطي، علوم مهندسي، رياضي و علوم تصميم‌گيري، بيشترين كار پژوهشي را در دنيا در حوزه حكمت انجام داده‌اند و بيشترين كليدواژه‌هاي همكار با حكمت، «دانش»، «اخلاق»، «آموزش»، «رهبري»، «تكنولوژي»، «شخصيت» و «كسب‌وكار» بوده است. همچنين براي تدوين نقشه دانش مربوط به پژوهش‌هاي حكمت، سازه‌هاي زيربنايي «رهبري حكيمانه»، «زيستْ فرهنگِ جهاني»، «آموزش حكمت عملي» و «خلاقيت حكمت بنيان» پيشنهادشده است. نتيجه‌گيري: نتايج نشان دادند كه مفهوم حكمت با توجه به ظرفيت‌هاي گران‌سنگ آن، به‌ويژه در ايران، آن‌گونه كه بايد در نسبت با نيازهاي اساسي جامعه موردتوجه قرار نگرفته و نيازمند توجهي مضاعف به مفهوم حكمت در ساحت نظر و عمل است.