عنوان مقاله :
پرسش از زبان معماري در امتداد زبان هستي
پديد آورندگان :
پورمهدي قائم مقامي ، حسين دانشگاه يزد - دانشكده هنر و معماري
كليدواژه :
زبان هستي , زبان معماري , ريشه , رشد
چكيده فارسي :
دانشوران كوشيدهاند بر اساس نحلههاي مختلف زبانشناسي و تعميم آنها در حوزه معماري، به بيان سرشت زباني معماري بپردازند. ديدگاههاي مختلف متاثر از فلسفه يا حكمت، تلقيهاي مختلفي از زبان ارايه نمودهاست و از اين رو تبيينهاي متنوعي از معماري به مثابه زبان انديشيده شدهاست. در تمامي جستجوهايي كه انجام شدهاست، زبان معماري وابسته به ريشههاي تفكر در نوع جهان بيني يك گفتمان خاص سنجيده شدهاست. نوشتار حاضر تلاش كردهاست زبان معماري را در اتصال به ريشههايي از هستي مورد مطالعه قرار دهد. به بيان ديگر، به زبان معماري به مثابه زباني در امتداد زبان هستي در قالب تحقيقي در مدخل موضوع بينديشد. روش تحقيق به صورت تركيبي از استدلال منطقي و توصيفيتحليلي ميباشد. در نتيجه تحقيق؛ميتوان گفت زباني براي معماري وجود دارد كه خاصيت خود را مرهون شناخت انسانها از هستي است. تكيه بر فهم هستي و شيوههاي بودن در هستي چارچوبي براي فهم آن ميگشايد. از اصول مترتب بر زبان معماري، اصل ظهور، تشابه، تفرد، تفاهم، تحول و توصل است. از استعدادهاي اين زبان، استعداد معناداري، روايت حيات انسان، متبلور ساختن توصيفات، ايجاد مامن، استعداد ايجاد پذيرش، ايجاد لطافت، خويشاوندسازي، استعداد منحصر به فرد بودن بيان ميشوند.از وجوه آن تقرب به فهم استعدادهاي مصالح، تقرب به قاعدههاي رشد، دوري از اتلاف و حركت در جهت قدر شناسي مصالح، تقرب به فهم تناسبات طبيعي، توجه به كهن الگوها، توجه به شيوههاي زيستن، تاكيد بر رويش نو از نهاد كهنه قابل بيان هستند. قواعد همنشيني اجزاي ساختن به صورت سازگار با هستي، مصلحت انديشي در استخدام مصالح، دقت در شناخت اصالتهاي زندگي و رفتار انسان و توجه به نيتهاي برپايي بناها از منازل قدم گذاشتن در اين عرصه است. امروزه موانعي براي پذيرش و باور به استقرار زبان معماري در امتداد زبان هستي وجود دارد كه عبارتند از: تغيير نوع نگاه به انسان، جايگزيني حل مساله به جاي كشف راز، اصالت يافتن زمان قراردادي به جاي زمان حقيقي، كسب منفعت به جاي اعطاي محبت، جايگزيني كميت به جاي كيفيت كه ميبايست در مورد آنها تامل جدي شود.
عنوان نشريه :
معماري اقليم گرم و خشك