عنوان مقاله :
موانع اصلي استفاده از رويكرد طراحي مشاركتي منظر (با تمركز بر ديدگاه متخصصان طراحي)
پديد آورندگان :
فروغي ، مهدا دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده معماري - گروه معماري منظر , نوروزيان ملكي ، سعيد دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري منظر , حاجي مقصودي ، معين دانشگاه تهران - دانشكده مديريت - گروه مديريت توليد
كليدواژه :
طراحي مشاركتي منظر , معماري منظر , فضاهاي عمومي , تكنيك دلفي.
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: امروزه توجه به كاربران طرح در پروژههاي معماري اهميت بيشتري يافته و بعد اجتماعي بهعنوان يكي از مهمترين ابعاد تاثيرگذار بر طرح مورد توجه طراحان قرار گرفته است. اهميت اين موضوع در طراحي معماري منظر، با توجه به بعد ذهني و مخاطبمحور بودن آن، دوچندان است. يكي از مهمترين رويكردها در معماري كه به مخاطبان طرح توجه دارد، رويكرد طراحي مشاركتي است. مبحث طراحي مشاركتي، اولين بار در سال 1980 در آمريكا در اعتراض به قدرت زياد طراحان و بيتوجهي آنها به نيازهاي حقيقي مردم در پروژههاي معماري مطرح شد. بهتدريج طراحي مشاركتي در ساير كشورها نيز رواج يافت و در دهه 1990 شاهد اوج اهميت آن در حوزه معماري بوديم. در اين زمان منابع متعدد اثرات گسترده و تكنيكهاي اين رويكرد را بررسي كردند و بدين ترتيب انتظارات زيادي نسبت به طراحي مشاركتي پديد آمد. با عدم تحقق تمام اين انتظارات در پروژههاي طراحي مشاركتي اجراشده در آن زمان، موضوع موانع طراحي مشاركتي طرح شد. با اين حال نوشتارهاي زيادي طراحي مشاركتي را لازمة دنياي امروز دانستهاند. اگرچه طراحي مشاركتي در معناي جديد آن و مباحث نظري مطرحشده در اين زمينه از آمريكا آغاز شد ولي در ايران سابقه طراحي مشاركتي بهطور سنتي به سالها پيش برميگردد. امروزه پروژههاي طراحي مشاركتي در شهرهاي ايران بهصورت محدود و اغلب غيرموثر انجام ميشود. در اين راستا، هدف اين مقاله بررسي موانع استفاده از طراحي مشاركتي منظر و تعيين درجه اهميت آنها در ايران از ديدگاه متخصصان امر است. مواد و روشها: در اين راستا، ابتدا موانع اصلي استفاده از رويكرد طراحي مشاركتي منظر، از منابع متعدد استخراج و دستهبندي شده است و سپس به كمك روش دلفي و انجام مصاحبههايي با معماران منظر، ميزان تأثير موانع استخراجشده بر استفاده از رويكرد طراحي مشاركتي منظر در ايران، ارزيابي و اولويتبندي شد. اعضاي پانل دلفي شامل ده نفر از متخصصان منظر، شش نفر از متخصصان معماري و چهار نفر از متخصصان شهرسازي شاغل در دانشگاهها، پژوهشكدهها يا شركتهاي مرتبط با طراحي معماري منظر هستند. نتايج و بحث: در نهايت گروه موانع سياسي و تكنيكي بهعنوان مهمترين دسته موانع منظر مشاركتي شناخته شدند و در زيرشاخههاي اين موانع، بيعلاقگي كارفرما در شركت در فرايند مشاركتي طراحي، بهعنوان مهمترين مانع با ضريب روايي صددرصد و كمبود وقت آزاد جامعه معاصر بهعنوان كماهميتترين مانع شناخته شده است. در ميان زيرشاخههاي موانع تكنيكي، به ترتيب مرحله زماني مشاركت مردم در فرايند طراحي مشاركتي، فقدان رابطه باز و مستقيم بين مردم، طراح و كارفرما با ضريب روايي 60 درصد و تجربه و مهارت كم متخصصان در فرايند طراحي مشاركتي و دانش و مهارت كم مردم شركتكننده در فرايند طراحي مشاركتي با ضريب روايي 40 درصد و از ميان زيرشاخههاي موانع اجرايي، عدم مطلوبيت سيستمهاي اداري و اجرايي با ضريب روايي 80 درصد و زمانبر بودن شركت دادن مردم در فرايند طراحي منظر مشاركتي با ضريب روايي 40 درصد بهعنوان مهمترين موانع شناخته شدهاند. نتيجهگيري: با توجه به اينكه موانع تكنيكي از ديدگاه متخصصان بسيار مهم ارزيابي شده است، بايد ارزيابي مدوني درباره اين تكنيكها انجام شود. توصيه ميشود اين تحقيقات داراي جنبههاي نظري و عملي باشند و طي پژوهشها به مسائل مرحله زماني مشاركت مردم و وجود رابطه باز و مستقيم بين مردم، طراح و كارفرما توجه بيشتري شود. همچنين پيشنهاد ميشود تحقيقاتي براي ارزيابي روشهاي طراحي مشاركتي بهكار گرفتهشده صورت گيرد. بدين ترتيب ميتوان از تجربيات كشورهاي غربي در طراحي مشاركتي مدرن استفاده كرد و از سوي ديگر برخي سنتهاي گذشته ايران كه مرتبط با طراحي مشاركتي بوده را احيا كرد.