شماره ركورد :
1096954
عنوان مقاله :
بررسي واحدهاي روايي داستان يوسف در چهار متن تفسيري كهن فارسي
پديد آورندگان :
دشتي آهنگر ، مصطفي دانشگاه ولايت - گروه زبان و ادبيات فارسي
تعداد صفحه :
18
از صفحه :
97
تا صفحه :
114
كليدواژه :
ساختارگرايي , روايت , داستان يوسف , پيرنگ , نقش‌مايه , رويداد هسته‌اي
چكيده فارسي :
داستان يوسف يكي از معروف‌ترين داستان‌هاي قرآني است كه هميشه مفسران به آن توجه داشته‌اند. در اين تفسيرها، افزون‌بر آنچه در قرآن در جايگاه متن اصلي آمده، مواردي تكرار شده است كه از الگوي روايي ويژه‌اي پيروي مي‌كند و به نظر مي‌رسد با ساختار كلي داستان‌هاي ايراني، به‌ويژه روايات عرفاني ايراني متفاوت است؛ البته اين تفاوت از نظرها به دور مانده است. ساختارگرايي براي بررسي اين تفاوت‌ها رويكردي مناسب است؛ زيرا با اين رويكرد، روايات از منظري كلي بررسي مي‌شود و پس از آن مي‌توان به اين ساختارها از ديدگاه‌هاي مختلف توجه داشت. نويسنده در اين مقاله ساختار داستان يوسف را در اين متون تفسيري بررسي مي‌كند: ترجمه تفسير طبري (گروهي از نويسندگان)، قصه يوسف (احمد بن محمد زيد طوسي)، كشف الاسرار و عده الابرار (رشيدالدين ميبدي) و روض ‌الجنان و روح‌ الجنان في تفسير القرآن (ابوالفتوح رازي). نويسنده براي اين پژوهش به تحليل پيرنگ و بررسي توالي‌هاي اين داستان در كتاب‌هاي نامبرده توجه دارد و پس از آن نيز به بررسي نقش‌مايه‌هاي مختلف و مشابه مي‌پردازد و الگويي كلي از آن استخراج مي‌كند. برپايه بررسي‌ها مي‌توان دريافت كه برداشت نويسندگان تفاسير از عصمت يوسف، مهم‌ترين وجه تفاوت روايات آنهاست. در دو متن به يوسف لغزش‌هايي نسبت داده شده است؛ اما اين لغزش‌ها در متون ديگر به شكلي ناديده گرفته يا توجيه مي‌شود؛ اين تفاوت‌ها معنادار است و به تفاوت روايات، با وجود استفاده از يك منبع، مي‌انجامد. همچنين مي‌توان 19 رويداد هسته‌اي مستخرج در اين مقاله را به شيوه تودوروف كاهش داد و به چهار واحد روايي بنيادين رسيد. به نظر مي‌رسد اين الگوي كلي بر بسياري از قصه‌هاي قرآني و تفسيرهاي آن انطباق‌پذير باشد.
عنوان نشريه :
متن شناسي ادب فارسي
لينک به اين مدرک :
بازگشت