عنوان مقاله :
نكتۀ نويافته در بيتي از قصيدۀ ترسائيۀ خاقاني؛ نگاهي تازه به تربيع و تثليث
پديد آورندگان :
ابراهيم تبار ، ابراهيم دانشگاه آزاد اسلامي واحدبابل - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
خاقاني , قصيدۀ ترسائيه , تربيع , تثليث , مريم , عيسي
چكيده فارسي :
قصايد خاقاني يكي از دشواريابترين قصايد موجود در زبان و ادب فارسي است كه پژوهشهاي بسياري دربارۀ شرح ابيات و لغات و ... آن انجام شده است؛ اما همچنان در ديوان اشعارش، بهنسبت با ديگر ديوانهاي شاعران فارسيگوي، نكات مبهمي وجود دارد كه خواننده در فهم آن با مشكل روبهرو ميشود؛ ازجملۀ اين ابيات دشوار ميتوان به بيت زير از قصيدۀ ترسائيه اشاره كرد: «به تثليث بروج و ماه و انجم به تربيع و به تسديس ثلاثا» برپايه نظريۀ منجمان و شارحان، تثليث و تربيع بهترتيب سعد و نحس فلك است؛ چگونه ممكن است شاعر براي شفاعت و رهايي از زندان، ممدوح خود را به نحوست فلك قسم داده باشد. شروح بسياري بر اين بيت نوشته شده است؛ اما همچنان مفهوم آن در هالهاي از ابهام قرار دارد. اين نوشته درپي يافتن پاسخ به اين پرسش است كه مقصود خاقاني از ذكر تربيع و تثليث چيست. براساس يافتههاي پژوهش، دو واژۀ تثليث و تربيع در معنيِ رايج آن يعني اصطلاح نجومي به كار رفته و به ديدگاه كلامي خاقاني اصلاً توجهي نشده است. در اين مقاله سعي شده است با بهرهگيري از منابع كلامي مسيحي و برپايه نظريههاي يونگ، تأويل جديدي از واژۀ تربيع ارائه شود كه به نظر شاعر نزديكتر باشد. نويسنده در اين تحقيق نشان ميدهد مريم در نزد گروهي از مسيحيت از جايگاه ويژهاي برخوردار است و در جايگاه عامل چهارم (تربيع) پرستش ميشود؛ ازاينرو شاعر اين نكته را دريافته است و ممدوح را به حضرت مريم قسم ميدهد تا در نزد شاه شروان از او شفاعت كند. در اين مقاله به روش تحليلي ـ توصيفي تلاش ميشود تا با نگاهي تازه، بيت نامبرده بررسي شود.
عنوان نشريه :
متن شناسي ادب فارسي