عنوان مقاله :
اثر مديريت گياهان پوششي چاودار (Secale cereal) و شبدر برسيم (Trifolium alexandrinum) بر روند تغييرات شاخص هاي رشد گياه لوبيا (Phaseolus vulgaris) در شرايط حضور و عدم حضور علفهايهرز
پديد آورندگان :
كاربر ، ثنا دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه آگروتكنولوژي , راستگو ، مهدي دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه آگروتكنولوژي , حاج محمدنيا قالي باف ، كمال دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه آگروتكنولوژي , قنبري ، علي دانشگاه فردوسي مشهد - دانشكده كشاورزي - گروه آگروتكنولوژي
كليدواژه :
سرعت رشد محصول , شاخص سطح برگ , كشاورزي پايدار , ماده خشك تجمعي
چكيده فارسي :
به منظور بررسي تأثير گياهان پوششي مختلف و مديريت مالچ آن ها بر شاخصهاي رشدي لوبيا (P. vulgaris L.) در شرايط حضور و عدم حضور علفهايهرز، آزمايشي به صورت فاكتوريل و در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار، در سال زراعي 92-1391، در مزرعه تحقيقاتي دانشگاه فردوسي مشهد اجرا شد. فاكتورهاي آزمايشي شامل گياه پوششي در سه سطح شبدر برسيم (T. alexandrinum L.)، چاودار (S. cereale L.) و مخلوط شبدر برسيم+ چاودار (نسبت 50 : 50)، در دو تراكم توصيه شده و افزايش يافته (1.5 برابر توصيه شده) و سه روش مديريت مالچ شامل خشك كردن گياهان پوششي با علف كش گلايفوسيت و سپس باقي گذاشتن بقايا بر روي پشته، كف بر كردن گياهان پوششي و خارج كردن بقاياي آن وكف بر كردن گياهان پوششي به صورت سبز و تازه و سپس باقي گذاشتن آن ها بر روي سطح خاك بود. نتايج بيانگر اثر معنيدار تيمارهاي آزمايش بر تراكم و وزن خشك علف هاي هرز و حداكثر ميزان شاخصهاي رشدي گياه لوبيا بود. بر اين اساس،كمترين تراكم و زيست توده كل علفهاي هرزو بيشترين شاخص سطح برگ لوبيا (LAI)، در تيمارهاي شاهد كنترل شيميايي (4.68)، شاهد وجين دستي (3.96) و در تركيب تراكم افزايش يافته گياه پوششي مخلوط شبدر+ چاودار و مديريت علف كش+ مالچ گياه (4.82) مشاهده شد. همچنين حداكثر ماده خشك تجمعي (TDM) و كمترين تراكم و زيستتوده كل علفهاي هرز، باز هم در اين تيمارها و هر يك به ترتيب به مقدار 747.43، 708.49 و 719.71 گرم بر مترمربع به دست آمد. سرعت رشد محصول (CGR، گرم در مترمربع در روز) و سرعت رشد نسبي (RGR، گرم بر گرم در روز) نيز روندي مشابه با ماده خشك تجمعي داشت، بهطوريكه گياه لوبيا به ترتيب در تيمارهاي ذكر شده، از بيشترين مقادير برخوردار بود. در مورد شاخص هاي رشدي، در بين تيمارهاي گياه پوششي بدون استفاده از علف كش نيز تيمار حفظ بقاياي گياه پوششي روي سطح خاك، به مراتب بهتر از حذف باقيمانده گياه پوششي بود. در مجموع، مخلوط گياهان پوششي در تراكم افزايش يافته، به همراه حذف گياه پوششي توسط علفكش، بهترين تركيب تيماري جهت رسيدن به حداكثر شاخصهاي رشدي لوبيا بود.
عنوان نشريه :
دانش علف هاي هرز ايران