عنوان مقاله :
ماهيت اتحادية اروپا از لحاظ حقوق انساني زنان چيست؟
پديد آورندگان :
اِسلِن- زيا ، هَنده دانشگاه گُلدن هورن - گروه روانشناسي
كليدواژه :
اتحاديه اروپا , حقوق زنان , دموكراسي , اقتصاد , برابري جنسيتي
چكيده فارسي :
اتحاديه اروپا برابري جنسيتي را در راستاي يك دموكراسي جامع ضروري مي داند و گسترش مشاركت و حضور مردان و زنان را در اقتصاد، در تصميم گيري و در زندگي اجتماعي، فرهنگي و مدني، هدف خويش قرار داده است. گرچه مبناي حقوقي موجود بيان مي دارد كه گسترش حقوق برابر بين زن و مرد اهميت دارد، اما شرايطي را محدود و مشخص نمي كند و لذا باب تفسير را در مورد آن باز گذارده است (غالب سازي جنسيت، بند دوم از معاهده جامعه اروپا). با عدم تعيين حوزه هايي كه برابري جنسيتي بايد در آن ها رواج يابد، اين اتحاديه بر روي اجراي اين اصل در حوزه هايي فعاليت مي كند كه از نظر آن ها داراي اهميت هستند و اين حوزه ها عبارتند از: الف) گسترش راهبردهايي براي ترغيب غالب سازي جنسيت در تمام خط مشي هايي كه تأثيري بر روي جايگاه زنان در اقتصاد دارند، ب) ارزيابي و اجراي توازن جنسيتي در تصميم گيري سياسي و افزايش توازن جنسيتي در تصميم گيري اقتصادي و اجتماعي، پ) افزايش توازن جنسيتي در كميسون، ت) ترويج دستيابي يكسان به اشتغال كامل و حقوق اجتماعي براي همه و غيره. هدف اين لايحه غالب سازي جنسيت و برابري جنسيتي، كاملاً اقتصادي بوده است. يعني گسترش راهبردهايي براي غالب سازي جنسيت در تمام سياست هايي كه تأثيري بر جايگاه زنان در اقتصاد دارند. لذا سياست هاي درون اتحاديه اروپا، زنان و هويت آنان را ناديده مي گيرد و زنان را واحدي وابسته به اقتصاد بازار مي داند. برنامه كار اتحاديه اروپا زندگي بسياري از زنان را در نظر نمي گيرد، بخصوص پيچيدگي روابط بين كار خانواده، رفاه و بازار كار. و لذا با محدود نمودن حقوق زنان به بازار كار (يعني محيط اقتصادي) مسائل مربوط به سوء رفتار جنسي، خشونت عليه زنان، دسترسي به مراقبت بهداشتي و سقط جنين و بسياري از مسائل اساسي مربوط به هويت زنان را ناديده مي انگارد. در اينجا هدف من ابتدا نگاهي به ماهيت اتحاديه اروپا از ديدگاه جنسيت و برابري جنسيتي است، يعني آنچه اين اتحاديه تاكنون براي ترويج حقوق انساني زنان انجام داده است، از آن جايي كه تقويت مشاركت مدني در سطح محلي به اندازه بين المللي براي تقويت مشاركت كامل زنان و همچنين يك دموكراسي تكامل يافته مي باشد و نهادهاي غير دولتي تبديل به منابع ضروري اطلاعات در خصوص شرايط محلي و گرايشات و مخاطبان موثر براي مردم آسيب پذير شده اند. توجه خويش را بر روي سازمان هاي زنان متمركز نموده و توضيح خواهم داد كه گروه هاي زنان چگونه از هويت و تفاوت هاي خود به عنوان ابزاري براي اِعمال نفوذ استفاده مي كنند تا در مقابل، تغيير سياسي ايجاد كنند كه شامل تساوي حقوق زن و مرد باشد. به عبارتي ديگر در اينجا سعي خواهم نمود توضيح دهم كه آيا اتحاديه اروپا به عنوان يك سازمان فرامليتي كه تا حدودي نسبت به مسائل زنان حساس است، مي تواند به عنوان ابزاري توسط گروه هاي زنان در راهبردهاي خود براي جلب و خاطر نشان ساختن نابرابري هايشان و تصديق اين نابرابري ها به كار رود. براي درك ماهيت اِعمال نفوذ و چگونگي استفاده سازمان هاي زنان از نابرابري ها و هويت هاي اذعان نشده خود به عنوان ابزاري براي توانمند ساختن زنان، [به معناي] تقويت توانايي هاي آنان براي ايجاد تغيير در بستره ملي و فراملي، يكي از كشورهاي عضو يعني يونان به عنوان مطالعه موردي انتخاب گرديده است.