عنوان مقاله :
مقايسه استرس ادراكشده، راهبردهاي مقابلهاي و حمايت اجتماعي بين دانشجويان دختر مبتلا به سندرم پيش از قاعدگي و اختلال ملال پيش از قاعدگي و دختران عادي
عنوان به زبان ديگر :
COMPARISON OF PERCEIVED STRESS, COPING STRATEGIES and SOCIAL SUPPORT BETWEEN GIRL STUDENTS WITH PREMENSTRUAL SYNDROME (PMS), PREMENSTRUAL DYSPHORIC DISORDER (PMDD) and NORMAL GROUP
پديد آورندگان :
قاسمي پور، يداله دانشگاه ملاير - روانشناسي سلامت، همدان،ايران , راوند، معصومه دانشگاه ملاير - روانشناسي سلامت، همدان،ايران , سعيدي، فريبا دانشگاه ملاير - روانشناسي سلامت، همدان،ايران
كليدواژه :
سندرم پيش از قاعدگي , حمايت اجتماعي , اختلال ملال پيش از قاعدگي , استرس ادراكشده , راهبردهاي مقابلهاي
چكيده فارسي :
زمينه و هدف
سندرم پيش از قاعدگي (PMS) شامل تغييرات فيزيكي، شناختي، خلقي و رفتاري است كه به صورت دوره اي در فاز لوتئال سيكل قاعدگي در زنان رخ مي دهد و اگر سندرم پيش از قاعدگي منجربه اختلال در فعاليت هاي خانوادگي، اجتماعي يا كاري شود؛ اختلال ملال پيش از قاعدگي (PMDD) ناميده مي شود.
مواد و روش كار
هدف پژوهش حاضر مقايسه استرس ادراك شده، راهبردهاي مقابله اي و حمايت اجتماعي بين دانشجويان دختر مبتلا به سندرم پيش از قاعدگي (PMS) و اختلال ملال پيش از قاعدگي (PMDD) و دختران عادي بود. براي اين منظور 200 نفر از دانشجويان دختر دانشگاه ملاير در سال 1396 براي مقايسه به روش نمونه گيري تصادفي خوشه ايانتخاب شدند. از اين ميان 197 نفر از آزمودني ها به پرسشنامه هاي آزمون غربالگري سندرم پيش از قاعدگي، استرس ادراك شده، راهبردهاي مقابله اي و حمايت اجتماعي پاسخ دادند كه با استفاده از آزمون غربالگري تعداد افراد 100PMS=، 21 PMDD=و افراد عادي 76 نفر مشخص شدند. داده ها با استفاده از آزمون تحليل واريانس چند متغيري و آزمون هاي تعقيبي با نرم افزار SPSS-22 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها
يافته ها نشان داد افراد سه نمونه در سازه راهبردهاي مقابله اي در سه بعد هيجان مدار، (01/0P<، 26/7F=)، هيجان مدار دوري گزيني ، (01/0 P<، 65/6F=) و هيجان مدار گريز-اجتناب، (01/0 P(،94/5 F=) تفاوت معني داري با يكديگر دارند. آزمون تعقيبي توكي نشان داد در متغير راهبرد مقابله اي هيجان مدار، گروه عادي نمرات كمتري از گروه PMS (05/0P<) و گروه PMDD (01/0P<) داشت و در راهبرد گريز- اجتناب، گروه عادي سطوح كمتري از گروه PMS (05/0P<) و PMDD (01/0P<) داشت. در مورد متغير دوري گزيني نيز، گروه عادي به طور معني داري نمرات كمتري از گروه PMS (05/0P<) و PMDD(01/0P<) كسب كرد. يافته ها هيچ تفاوت معني داري را در متغيرهاي استرس ادراك شده و حمايت اجتماعي در بين سه گروه نشان نداد.
بحث و نتيجه گيري
نتايج نشان مي دهد راهبردهاي مقابله اي با سندرم و اختلال پيش از قاعدگي رابطه دارند. براساس اين نتايج انجام مداخلات روانشناختي در گروه PMS و PMDD در جهت اصلاح راهبردهاي مقابله اي معيوب ضروري مي نمايد. باتوجه به شرايط يكسان اكثريت گروه هاي نمونه يعني سكونت در خوابگاه تفاوتي در استرس ادراك شده و حمايت اجتماعي آنان يافت نشد.
چكيده لاتين :
Background & Aim: Premenstrual syndrome (PMS) consists of physiological, cognitive and behavioral changes that periodically occur in luteal phase of menstrual in women. It is defined as premenstrual dysphoric disorder if it leads to a disruption in family, social and work activities.
Material & Methods: In order to comparison of perceived stress, coping strategy, and social support between girl students with premenstrual syndrome (PMS), premenstrual dysphoric disorder (PMDD) and normal group, 200 students of Malayer University were randomly selected in the year 2017. A questionnaire were designed and filled out that consists of screening test of premenstrual syndrome, perceived stress, coping strategies and social support scales. The screening test detected 100 people with PMS, 21 people with PMDD, and 76 people in normal group. Data were analyzed with multivariable analysis of variance (MANOVA).
Results: Results showed students with PMS, PMDD and normal group had significantly different scores in coping strategies in emotion-based coping (F= 7.26, p < 0.01), distancing (F= 6.65, p < 0.01), and flight-avoidance coping (F= 5.94, p < 0.01) than normal group. Pos hoc test of Tukey showed that PMDD group has significantly higher scores in emotion-based strategy than normal group (p < 0.01). In flight- avoidance strategy, PMS group was higher than normal group (p < 0.05) and PMDD group had higher levels than PMS group (p < 0.01). In distancing strategy, PMDD group had significantly higher levels of scores than PMS group (p < 0.05) and normal group (p < 0.01). There was no significant defferences in pecieved stress and social support between sample groups.
Conclusion & Discussion: Research findings showed that coping strategies had significantly with PMS and PMDD, so the necessity of psychological interventions would result in healthy consequences. Regarding the same circumstances of dormitory, there was no significant defferences in pecieved stress and social support between sample groups.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده پرستاري و مامايي اروميه