عنوان مقاله :
واكاوي مناسبات علي اكبر داور با پهلوي اول
پديد آورندگان :
تابش ، يعقوب دانشگاه حكيم سبزواري - گروه تاريخ
كليدواژه :
پهلوي اول , داور , روابط , شخصيت
چكيده فارسي :
بهكارگيري كارگزاران آشنا با ساختارهاي حكومتي جديد يكي از نيازهاي مبرم حكومت پهلوي اول بود. يكي از كارگزاراني كه نقش مهمي در دگرگونيهاي ساختاري در اين زمان داشت، علي اكبر داور بود، تكاپوهاي پانزدهسالۀ داور در شكلگيري و تداوم حكومت پهلوي سرانجام خوشايندي براي او نداشت. مدعاي اين پژوهش اين است كه خودكشي داور ريشه در روابط او با رضاشاه دارد. ازآنجاكه تاكنون پژوهش روشمندي در تبيين خودكشي داور و روابط رضاشاه با او انجامنشده، اين پژوهش درصدد است براي اولين بار، با بهرهگيري از مدل «تيپ بندي شخصيت» به اين كار مبادرت ورزد. روابط ميان رضاشاه و داور در بلندمدت بر اساس نيازهاي متقابل و ويژگيهاي شخصيتي هردو بناشده بود. ماداميكه رضاشاه نياز به مهارتهاي تخصصي داور داشت و داور نيازمند يك حامي قدرتمند بود، همديگر را تأييد ميكردند؛ اما ماهيت شخصيت پهلوي اول پس از بهرهبرداري از مهارتهاي مديريتي داور در زمان تصدي وزارت عدليه، نمايانتر شد. رضاشاه كه برخلاف داور ازنظر تيپشناسي «حسي» و «قضاوتتگر» به شمار ميرفت و به گزارههاي عيني و نتايج فوري علاقۀ بيشتري داشت مدام داور را به خاطر نتيجه ندادن پروژههاي اقتصادياش در زمان تصدي پست وزارت دارايي تحتفشار قرار ميداد. داور كه برخلاف رضاشاه ازنظر شخصيتي «شهودي» بود و به طرحهاي بلندمدت براي حل مشكلات اقتصادي باور داشت نتوانست در مقابل فشارهاي مداوم شاه مقاومت كند و سرانجام دست به انتحار زد.
عنوان نشريه :
تاريخ اسلام و ايران