عنوان مقاله :
بررسي كهن الگوگرايانه «درخت» در رمان سووشون
پديد آورندگان :
كريمي قره بابا ، سعيد دانشگاه پيام نور - زبان و ادبيات فارسي , رضايي ، مختار پيام نور - زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
كهنالگو , نقد كهنالگو گرايانه , درخت و سووشون
چكيده فارسي :
كهنالگوها، آركيتايپها يا صورتهاي اوليه و ازلي، اشكال ناشناخته نشأت گرفته از ناخودآگاه جمعي افراد بشر در طول تاريخ تلقي ميشوند كه در بين تمامي ملل مختلف جهان مشتركاند. كهنالگو ابتدا توسط روانشناساني چون «يونگ» و «فرويد» مطرح شد، اما پس از آن توسط ادبپژوهان براي بررسي و نقد آثار ادبي مورد استفاده قرار گرفت. نقد كهنالگويي مبحثي تازه در حوزه نقد روانشناختي محسوب ميشود كه بابي پر اهميت را در بررسي ادبيات، اساطير، هنر، اديان، آيينها و باورداشتهاي مردمان از روزگاران ديرين تا به امروز گشوده است. رمان سووشون نوشته «سيمين دانشور» يكي از چند رمان ماندگار معاصر است كه مضامين اسطورهاي و كهنالگوهاي بسياري در سطوح مختلف آن بازآفريني شده است. درخت از جمله آركيتايپهايي است كه در اين رمان توجه ويژهاي به آن صورت گرفته است. دانشور با بهرهگيري از آركيتايپِ درخت مفهوم زندگي، باروري، اميدواري، استقامت و غيره را القاء كرده است. در اين مقاله سعي بر آن بوده است تا با بهرهگيري از شيوه تحليلي – استنباطي نقش درخت و چگونگي ظهور و گسترش آن در متن و بطن رمان سووشون از ديدگاه نقد كهنالگويي مورد بررسي و تحليل قرار گيرد. درخت در اين رمان با مدلولهايي مانند مادينگي، نور، جاودانگي، سوگواري، آرامش، جنسيت و كسب تجربه عرفاني ارتباط كاملي پيدا ميكند. ردّ پاي درخت كيهاني را هم در رمان ميتوان يافت. به جز اين در مقاله به جايگاه و مفاهيم درختاني از قبيل سرو، گردو و كاج نيز اشاراتي شده است. از سوي ديگر درختِ گيسو، دالّ محوري رمان قلمداد ميشود كه به اجزاي ديگر داستان روح و معنايي اصيل، استعلايي و البته اسطورهاي بخشيده است.
عنوان نشريه :
دوفصلنامه مطالعات داستاني