تحليل محتواي آموزشي شبكۀ اجتماعي مورد استفاده در كلاس درس با هدف بررسي توليد دانش يادگيرندگان

هدف از اين مطالعه طراحي آموزشي مبتني بر شبكه هاي اجتماعي مجازي با در نظر گرفتن فرهنگ بومي، فرصت ها و چالش هاي پيش رو و همچنين بررسي آن بر يادگيري فعال مي باشد.اين پژوهش، از لحاظ ماهيت و هدف، از نوع كاربردي و از لحاظ روش تحقيق از نوع طرح هاي شبه آزمايشي پس آزمون با يك گروه است. پس از مطالعه و طراحي آموزشي متناسب، 31 دانشجو به روش نمونه گيري تصادفي در دسترس انتخاب و براي يك ترم تحصيلي با استفاده از اين روش مورد آموزش قرار گرفتند. محتواي توليد شده توسط آن ها در شبكه با روش تحليل محتوا تكنيك ويليام رومي مورد بررسي قرار گرفت.نتايج نشان داد كه شركت كنندگان در اين مطالعه، در طول دوره آموزشي و به ويژه انتهاي دوره در يادگيري و توليد محتوا به طور فعال درگير شدند (ضريب درگيري= 0.97). همچنين نتيجه تحليل محتواي تصاوير ارسالي در شبكه اجتماعي اگرچه در كل نشان دهنده درگيري فعال يادگيرنده در توليد تصاوير نبود اما در بخش پاياني دوره آموزشي به طور معناداري يادگيرنده را درتوليد محتوا فعال كرده بود(ضريب درگيري= 0.69). نتايج حاصل از آزمون تحليل واريانس با اندازه گيري هاي مكرر معناداري تفاوت مشاهده شده بين ميزان يادگيري فعال و غيرفعال دانشجويان را نشان داد (P 0.05). نتايج حاصل از اين مطالعه بيانگر اين است كه استفاده از شبكه هاي اجتماعي در آموزش، يادگيرندگان را توانمند مي سازد تا مسئوليت يادگيري خود را برعهده بگيرند و خود به توليد دانش ، تفكر، نشر دانش بپردازند.