پديد آورندگان :
بگرضايي، پرويز دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه جامعه شناسي , زنجاني، حبيب الله دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه جامعه شناسي , سيف اللهي، سيف الله دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران - گروه جامعه شناسي
كليدواژه :
زنان ايلام , همكاري , حمايت اجتماعي , سرمايه اجتماعي , خشونت عليه زنان
چكيده فارسي :
مقدمه: ساختار بعضي خانواده ها شرايط را براي اعمال خشونت عليه زنان فراهم مي آورد. اين تحقيق سعي دارد از دريچه نوع روابط حاكم در خانواده به بررسي تاثير سرمايه اجتماعي خانوادگي و مولفه هاي آن بر خشونت عليه زنان بپردازد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصيفي-همبستگي است. جامعه آماري پژوهش مشتمل بر تمام زنان متاهل50-15 سال شهر ايلام مي باشد كه طبـــق اطلاعات مركز آمار ايران تعداد آن ها 40846 نفر بود كه در مجموع 400 نفر بر اساس فرمول كوكران و با روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي به عنوان نمونه انتخاب شد. جمع آوري اطلاعات از طريق پرسش نامه خشونت عليه زنان اشتروس و همكاران(1996) و پرسش نامه محقق ساخته سرمايه اجتماعي و مولفه هاي آن صورت گرفت. جهت تحليل داده ها از روش ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون چند متغيره استفاده و به اين منظور از نرم افزار SPSS vol.22 بهره گرفته شد.
يافته هاي پژوهش: خشونت رواني-عاطفي و خشونت اقتصادي در بين انواع خشونت تجربه شده در زنان شايع تر بودند. يافته هاي اين بررسي نشان داد كه بين خشونت عليه زنان و متغير سن زن، تحصيلات زن و مرد، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، پايگاه اقتصادي، اجتماعي مرد، قدرت زن در ساختار خانواده رابطه معناداري وجود دارد(P=0.001). نتايج حاصل از تحليل رگرسيون نشان داد كه 62 درصد از تغييرات متغير خشونت عليه زنان به وسيله متغير سرمايه اجتماعي و مولفه هاي آن(اعتماد بين شخصي، حمايت اجتماعي، مشاركت اجتماعي، همكاري و همياري خانوادگي، روابط و تعاملات اجتماعي، مداراي اجتماعي، انسجام اجتماعي، رضايت از زندگي و آگاهي حقوقي) تبيين شده است(P=0.001).
بحث و نتيجه گيري: برخورداري زنان از سرمايه اجتماعي و مولفه هاي آن نظير، حمايت هاي اجتماعي، مشاركت اجتماعي، روابط و پيوندهاي اجتماعي، اعتماد اجتماعي، آگاهي اجتماعي و رضايت از زندگي، بهبود كيفيت زندگي زناشويي و كاهش پديده خشونت خانگي را به همراه دارد.
چكيده لاتين :
Introduction: Violence against women is more observed in families with some unique structures and conditions. This study aimed at exploring the impact of social capital and its components on violence against women with reference to the nature of family relationships.
Materials & Methods: This descriptive-correlative study was conducted on all married females with the age range of 15-50 years in Ilam. According to the information from the statistical center of Iran, there were 40846 females. Out of these women, 400 cases were selected based on Cochran's Formula, Strauss method, and multi-stage clustering technique. The data were collected using a questionnaire of violence against women developed by Strauss et al. (1996) and a researcher-made questionnaire of social capital and its components. The data were analyzed in SPSS software (Version 22) through the Pearson correlation coefficient and multivariable regression. Ethics code: IR.IAU.SRB.REC.1395.127
Findings: According to the results, women experienced mental, emotional, and economic violence more than other forms of violence against women. The findings also indicated that violence against women correlated significantly with women's age, the couple education, family income, the number of children, the spouses' socio-economic status, and the women's power in the family structure (P=0.001). The results of regression analysis revealed that 62% of the changes in violence against women can be explained by social capital and its components, including interpersonal trust, social support, social participation, family cooperation, social relations and interactions, social leniency, social consolidation, social solidarity ,life satisfaction, and legal awareness, P=0.001).
Discussion & Conclusions: Women enjoyment of social capital and its components, including social supports, social participation, social ties and relations, social trust, social awareness, and life satisfaction leads to the improvement of married life and decrease in the phenomenon of domestic violence.
