تاثير دو ماه تمرين هوازي و مصرف كوركومين بر سطوح پلاسمايي IL-6، IL-10 و BDNF زنان 60- 65 ساله‌ي مبتلا به سندرم متابوليك

زمينه: افزايش سن، عوامل التهابي و سندرم متابوليك از عوامل موثر در كاهش بيان (BDNF, Brain-Derived Neurotrophic Factor) مي‌باشد. هدف از اين تحقيق بررسي اثرگذاري 8 هفته تمرين هوازي با شدت متوسط و مصرف كوركومين زردچوبه بر سطوح پلاسمايي IL-6، IL-10 و BDNF زنان 60-65 ساله‌ي مبتلا به سندرم متابوليك مي‌باشد. روش‌ كار: 44 زن مبتلا به سندرم متابوليك به طور داوطلبانه در اين تحقيق شركت كردند. آزمودني‌ها به طور تصادفي به گروه مكمل+تمرين، تمرين، مكمل و كنترل تقسيم شدند. گروه تمرين+مكمل و گروه تمرين، هفته اول سه ست 10 دقيقه‌اي با فواصل استراحت پنج دقيقه با شدت 65 تا 75 درصد از ضربان قلب ذخيره‌اي تمرينات خود را توسط تردميل انجام دادند. با سپري شدن هر هفته، يك دقيقه به مدت زمان ست هاي تمرين افزوده مي شد. در دو مرحله از آزمودني‌ها خونگيري شد. سطوح پلاسمايي IL-6، IL-10 و BDNF به روش الايزا مورد بررسي قرار گرفت. براي تجزيه تحليل داده‌ها از روش آماري تحليل واريانس يك طرفه، تي جفتي استفاده گرديد سطح معني‌داري 0/05≥P در نظر گرفته شد. يافته‌ها: ميزان سطوح BDNF و IL-10 پس از دو ماه تمرين هوازي در سه گروه تجربي نسبت به پيش آزمون افزايش معني‌داري يافتند (0/05≥P) همچنين كاهش معني‌داري در IL-6 هر سه گروه تجربي مشاهده گرديد (0/05≥P). نتيجه‌ گيري: در اثر هشت هفته اعمال مداخله ميزان سطوح پلاسمايي BDNF افزايش يافت. اين تغييرات احتمالا در ارتباط با افزايش IL-10 و كاهش IL-6 مي‌باشد.