عنوان مقاله :
مطالعه عشق از منظر روانشناسي، جامعه¬شناسي، فلسفه و زبان¬شناسي؛ ارائه يك نظريه تركيبي
پديد آورندگان :
قيصريان ، اسحاق دانشگاه پيام نور - دانشكده علوم انساني - گروه جامعه¬شناسي , زاهدي مازندراني ، محمد جواد دانشگاه پيام نور - ندارد - گروه جامعه¬شناسي , مهرآيين ، مصطفي مركز تحقيقات سياست علمي كشور - ندارد - گروه علم و جامعه , ملكي ، امير دانشگاه پيام نور - ندارد - گروه جامعه¬شناسي
كليدواژه :
عشق , عشق افلاطوني , عشق رمانتيك , عشق سيال , گفتمان عشق , روايت شناسي عشق ,
چكيده فارسي :
مفهوم عشق را از زواياي گوناگوني تعريف كردهاند و به واكاوي آن در بسياري از رشتههاي علمي ازجمله فلسفه، روانشناسي، جامعه¬شناسي و زبان¬شناسي توجه شده بهگونهاي كه تعريفهاي متنوع و پرشماري از اين مفهوم شده است. عشق بهمثابه احساس، بهرغم ويژگي¬هاي جسمي آن، فرد را به ديگراني كه موضوع اين احساس هستند مرتبط مي¬كند و ازاينرو بعدي اجتماعي- فرهنگي دارد. مفهوم عشق و تجربه¬ي عاشقي كاملاً تحت تأثير گفتمان حاكم بر جامعه و وضعيت اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي هر دوران خاصي است. عشق اگرچه در نگاه اول فردي¬ترين عاطفه و احساسات مي¬نمايد اما كاملاً متأثر از شرايط جامعه است. توجه به عشق از منظر عامليت فرد نيز اهميت بسياري دارد. با توجه به تعامل بين فرد و ساخت، ظرفيت افراد براي عاشق¬شدن به¬مثابه يك ويژگي اجتماعي شكل مي¬گيرد. هدف اصلي مقاله¬ي حاضر، بررسي عشق از منظر جامعه¬شناسي و علوم انساني است. نويسندگان مقاله با بررسي متون موجود و بهره¬گيري از روش تحقيق اسنادي به صورت پيشزمينه لازم براي سنجش تجربي و ميداني موضوع، تحليل¬اجتماعي، زبان¬شناختي، روانشناختي و فلسفي عشق را واكاويده¬اند. در تحليل اجتماعي عشق، از ديدگاه¬هاي افرادي مانند ترنر، گود، گيدنز، باومن و ايلوز استفادهشده و در حوزه زبان¬شناسي و نشانه-شناسي، به ديدگاه رولان بارت و رابرت استرنبرگ براي تدقيق دلالتهاي مفهومي عشق توجه شده است. نگاه فلاسفه و روان¬شناسان به عشق در بخش پاياني مقاله بررسيشده است.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي روان شناسي اجتماعي