به سوي نظريه اي براي فرآيند شكل گيري هويت حرفه اي حسابرسان داخلي: شواهدي از ايران

نوشتار حاضر درصدد است تا به ارائه مدلي جهت تبيين فرآيند شكل‌گيري هويت حرفه‌اي حسابرسان داخلي در ايران بپردازد. به‌منظور دستيابي به توصيفي عميق و غني از تجارب، نگرش و ادراك شركت‌كنندگان نسبت به اين فرآيند، از روش پژوهش كيفي و به‌طور خاص از راهبرد نظريه داده بنياد اشتراوس و كوربين استفاده شد. براي اين منظور با كمك روش نمونه‌گيري نظري و هدفمند با 14 نفر از افراد متخصص و صاحب‌نظر درزمينه حسابرسي داخلي به‌عنوان مطلعان كليدي پژوهش، مصاحبه شد و نهايتاً داده‌هاي گردآوري‌شده در قالب 13 مقوله محوري و يك مقوله هسته، كدگذاري و تحليل شدند. يافته‌هاي پژوهش از وجود تصوير درك شده منفي و كليشه‌اي از حسابرسان داخلي در سازمان حكايت دارد كه اين امر متأثر از برخي شرايط علي بوده و حسابرسان داخلي در مواجهه با اين پديده اقدام به اتخاذ دو راهبرد يعني مقابله دفاعي و مقابله سازگارانه و انفعالي مي‌نمايند. عدم وجود حمايت‌هاي قانوني كافي از حسابرسان داخلي، ضعف فرهنگ كنترل و نظارت در جامعه و مسائل مرتبط با ساختار اقتصادي كشور ازجمله عوامل زمينه‌اي مؤثر بر مقوله اصلي و راهبردها مي‌باشند. همچنين ضعف نظام راهبري شركتي و ضعف سيستم كنترل داخلي در سازمان‌ها شرايط مداخله‌گري مي‌باشند كه تصوير غلط موجود از حسابرسان داخلي در سازمان را تشديد مي‌كنند. علاوه بر اين مقوله اصلي پژوهش، متناسب با راهبرد اتخاذشده از سوي حسابرسان داخلي پيامدهاي مثبت و منفي براي آنان به همراه خواهد داشت.