فرضيه اطلاعات: شواهدي از تاثيرسبك حسابرس بر تقاضا براي كيفيت خدمات حسابرسي

اين پژوهش درصدد بررسي رابطه سبك حسابرس و تقاضا براي كيفيت خدمات حسابرسي است. موسسات حسابرسي معمولاً داراي مجموعه اي از دستورالعمل هاي اجراي عمليات به مفهوم سبك حسابرس هستند كه براساس فرضيه اطلاعات انتظار مي رود با بكارگيري خدمات حسابرسي، سبك حسابرس بتواند به واسطه افزايش كيفيت اطلاعات حسابداري و كيفيت خدمات حسابرسي بر تقاضا براي كيفيت اين خدمات موثر باشد. به اين جهت سبك حسابرس به عنوان متغير مستقل و تقاضا براي كيفيت خدمات حسابرسي در سه سطح حداقل، متوسط و حداكثر به عنوان متغير وابسته تعيين شده است. داده هاي مورد نياز براي 406 نمونه در هرسال، از صورت هاي مالي شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طي سال هاي 1385 تا 1392 استخراج شده است. براي تجزيه و تحليل داده ها و آزمون فرضيه ها از مدل رگرسيون چند متغيره با داده هاي تابلويي استفاده شده است. نتايج اين پژوهش، فرضيه اطلاعات را تاييد مي كند و نشان مي دهد بين سبك حسابرس و سطوحي از تقاضا براي كيفيت خدمات حسابرسي رابطه معناداري وجود دارد و براين اساس مي توان انتظار داشت كه سبك حسابرس منجر به بهبود كيفيت اطلاعات و ايجاد تقاضا براي كيفيت خدمات حسابرسي شود.