مشروطه خواهي يا مشروطه بازي (تحليلي بر ماهيت و مفهوم مشروطه ايراني از ديدگاه هفته نامه ملانصرالدين)

Constitutionalist or Constitution-fancier (An analysis on nature and conception of Irannian constitution from Mollanasreddin weekly magazine point of view)

انقلاب مشروطه، در مطبوعات خارج از ايران به ويژه قفقاز بازتاب هايي داشت. پژوهش حاضر به تحليل ماهيت مشروطه ايراني از منظر هفته نامه ملانصرالدين با روش تحليل محتوا مي پردازد. از ديدگاه ملانصرالدين مشروطه مفهومي وارداتي و فاقد پيشينه اي در منظومه فكري ايرانيان بود و به همين اعتبار ايرانيان درك روشني از مشروطه نداشتند. ملانصرالدين با آگاهي از همانند سازي هاي مشروطه خواهان ايراني، با اشاره به خاستگاه غربي آن، تاكيد كرد ايرانيان با فهم خود از مشروطه درصدد ايجاد يك الگوي نوين در جامعه سنتي خود بودند بدون اينكه به اين دريافت مهم توجه كنند كه مشروطه برآيند فرايند طولاني در تاريخ غرب و منطبق با بنياد هاي فكري به خصوص حاصل دانش و آگاهي هاي لازمه بود. از اين رو تلاش براي انطباق مشروطه غربي با جامعه ايراني به مانند وصله هاي مي ماند كه در مشروطه نارس ايران دوام چنداني نمي يافت. از اين منظر ايران كشوري بود كه در آن همه چيز از مشروطه، احزاب و تفكيك قوا شكل ديگري به خود مي گرفت. دامنه تغييرات موجود و تباين آن با مشروطه غربي، به حدي بودكه از ايراني ها به عنوان مشروطه باز ياد كرد كه مي بايست راه طولاني براي رسيدن به مشروطه طي مي كردند.

Occurrence of constitutional revolution in foreign press, particularly Caucasian press had reflections. The present study is on the content analysis of Iranian constitution from Modernizing Mollanasreddin magazine point of view. In Mollanasreddin belief Iranians did not have a clear comprehension of the constitution concept due to its importation, absence of background on western modern meanings and Iranians’ special intellectual conditions. Mollanasreddin with awareness on Iranians constitutionalists’ replication, frankly, emphasized on its western origin. This was based on Iranians understanding of constitution while they wanted to execute a pattern in their traditional society without considering that constitution was a conclusion of a long process in western history and corresponded with intellectual platforms arisen from requisite knowledge and awareness. Therefore, attempts for western constitution conformity with Iranians society was like misfit trousers that could not endure for a long time in the immature constitution of Iran. Iran was a country that everything was reshaped and had a change from constitution and parties to separation of powers. The domain of presented alterations in Iranian constitution and its contrast with western constitution was too much that Iranians could be considered as constitution-fanciers and thus Iranians society required a long way to reach the constitution.