تحليل عناصر ناتوراليستي در رمان‌هاي رادوبيس نجيب‌ محفوظ و سهم سگان شكاري اميل زولا

ناتوراليسم را به دليل شباهت زياد آن به رئاليسم، شكل افراطي رئاليسم دانسته اند همۀ حوادث و اتفاقات موجود در طبيعت را در چارچوب علوم طبيعي تفسير مي كند. اين مكتب بر ويژگي هاي توارث محيط و بازتاب زند گي واقعي به دور از آرمان گرايي تأكيد دارد و به ترسيم جزئيات زشت، ضد اخلاقي و فساد در پيرامون محيط مي پردازد رادوبيس اثر نجيب محفوظ، نويسنده نامدار معاصر مصري، رماني تاريخي -اجتماعي است كه مي توان رگه هايي از رئاليسم و ناتوراليسم را در آن مشاهده كرد. سهم سكان شكاري از اميل زولا، مشهورترين نويسنده ناتوراليسم فرانسوي، نيز رماني تاريخي اجتماعي است كه حوادث تاريخي واقعي محيط جامعه را با سبكي ناتوراليستي بازتاب داده است به دليل وجود درون مايۀ مشترك در دو رمان مورد مطالعه، اين آثار از نظر برخي رگه هاي ناتوراليسم در چارچوب ادبيات تطبيقي به روش توصيفي-تحليلي بررسي شده است يافته ها حاكي از آن است كه اشخاص رمان رادوبيس ، حاكم و سياست مداران مصر و نيز اشخاص رمان سهم سگان شكاري اشراف زادگان تازه به دوران رسيده زمان امپراتوري دوم فرانسه هستند. قهرمانان داستان ها نيز داراي برجستگي خاصي هستند كه نويسندگان اصراري بر تيپ سازي آنها ندارند. نجيب از حوادث واقعي محيط جامعه همچون تاريخ مصر معاصر و مسائل آن، فساد اخلاقي در قصرهاي پادشاهي، روسپي گري و سخن مي گويند و حاكمان خودكامه را به باد انتقاد مي گيرد. زولا نيز زشتي و غيراخلاقي بودن زندگي خانواده هاي اشرافي در دوران امپراتوري دوم فرانسه، بي بند وباري، انحرافات جنسي، فقر اقتصادي و... را در چارچوب مكتب ناتوراليسم به نمايش مي گذارد هر دو رمان جلوه هاي مشترك زيادي همچون وراثت، علم فيزيولوژيك، عشق به عنوان نيرويي جسماني، اخلاق ستيزي و زشت نگاري و... را بازتاب داده اند.