عنوان مقاله :
تحليل نشانه ـ معناشناسي گفتماني ساختار روايي داستان عاميانه «شاهبِزِن»
پديد آورندگان :
كريمي فيروزجايي ، علي دانشگاه پيام نور , حشمتي ، علي دانشگاه پيام نور تهران جنوب
كليدواژه :
نشانه ـ معناشناسي , گفتمان , روايت عاميانه , شاه بزن
چكيده فارسي :
از ديدگاه نشانه ـ معناشناسي گفتماني، توليدات زباني تابع فرايندي پيچيده هستند كه عوامل نشانه ـ معنايي بسياري در آن دخيلاند. در اين رويكرد، برخلاف روش هاي مطالعه ساختگرايي كه توليدات زباني را ابژه هايي بيروني ميدانستند، آنچه اهميت دارد، نوعي حضور گفتماني است كه پويا بودن آن همواره جهتگيري گفتماني، بسط روابط و تعامل بين نيروهاي هم گرا و واگرا را درپي دارد. اين پژوهش «تشخيص» را كه دادن مؤلفۀ انساني به غيرانسان است، بهعنوان فرايند گفتماني مطالعه مي كند و ضمن تحليل روايت عاميانه «شاه بِزِن» و شناسايي فرايندهاي معناساز آن، ساختار روايي و عوامل دخيل در ايجاد فرايند تشخيص را مورد بررسي قرار مي دهد. در اين داستان علاوهبر گفته پردازي كنشگر غيرانساني، شوِش هايي همانند حس مهرباني شاه بزن به بچه هايش، تصميم به ساختن خانه اي محكم و ايمن، حس همدردي نجار و سُلو به شاه بزن و حس انتقام شاه بزن از گرگ مشاهده مي شود كه در قالب فرايند تشخيص، احساس و اميال انساني را براي غيرانسان بهكار برده است. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد فرايند تشخيص با تأثير بر چرخۀ معنا، دوسويۀ بيشينه اي و كمينه اي بهوجود ميآورد و در ايجاد اين فرايند عناصري همانند كاركرد رخدادي، تنشي، نظام فشاره اي و گستره اي، و گسست از عوامل مهم هستند.
عنوان نشريه :
روايت شناسي