شماره ركورد :
1104084
عنوان مقاله :
نقش واسطه‌اي باورهاي هوشي در تأثير الگوهاي ارتباطي خانواده بر خودناتوان‌سازي تحصيلي دانش آموزان دبيرستان
پديد آورندگان :
نيكدل ، فريبرز دانشگاه ياسوج , كوهستاني ، زهرا دانشگاه ياسوج
تعداد صفحه :
22
از صفحه :
130
تا صفحه :
151
كليدواژه :
خودناتوان‌سازي , الگوهاي ارتباطي خانواده , باورهاي هوشي , دانش آموزان دبيرستان
چكيده فارسي :
خودناتوان‌سازي پيامدهاي زيادي دارد و اثرات نامطلوبي بر نظام آموزشي هر كشوري وارد مي كند. هدف اين پژوهش، بررسي اثر واسطه‌اي باورهاي هوشي در رابطه الگوهاي ارتباطي خانواده (متغير  پيش بين) و خودناتوان‌سازي تحصيلي (متغير ملاك) دانش‌آموزان دختر و پسر دبيرستان‌هاي شهر شيراز است. با اين هدف، 400دانش‌آموز با روش نمونه‌گيري خوشه‌اي چندمرحله‌اي تصادفي انتخاب شده اند و پرسشنامه الگوهاي ارتباطي خانواده (فيتزپاتريك و ريچي، 1994)، مقياس خودناتوان‌سازي (رادوالت و جونز، 1982) و مقياس باورهاي هوشي (دوپيرات و مارينه، 2005) را تكميل كرده اند. داده‌ها با استفاده از رگرسيون چندگانه به شيوه همزمان و بر اساس روش بارون و كني (1986) تجزيه و تحليل شده اند. يافته‌ها نشان مي دهد كه جهت‌گيري گفت‌وشنود به صورت منفي (β=-0/15, P 006) و جهت‌گيري همنوايي به صورت مثبت (β=0/18, P 001) بر خودناتوان‌سازي اثر مستقيم دارند. همچنين  جهت گيري گفت و شنود از طريق واسطه گري باورهاي هوشي افزايشي و جهت گيري همنوايي از طريق واسطه گري باورهاي هوشي ذاتي بر خودناتوان سازي اثر غيرمستقيم دارند. باورهاي هوشي ذاتي به صورت منفي و باورهاي هوشي افزايشي به صورت مثبت خودناتوان سازي را پيش بيني مي كنند. باورهاي هوشي نقش واسطه‌اي در اين ميان ايفا  مي كند؛ اما علاوه بر الگوهاي ارتباطي خانواده، احتمالاً عوامل ديگري مانند عوامل مربوط به مدرسه و معلمان نيز  بر باورهاي هوشي تأثير دارند.
عنوان نشريه :
رويكردهاي نوين آموزشي
لينک به اين مدرک :
بازگشت