عنوان مقاله :
خرده روايت ها، گريزگاه نقال از برنامه روايي
پديد آورندگان :
بهمني ، كبري دانشگاه الزهرا (س) , علامي ، ذوالفقار دانشگاه الزهرا(س)
كليدواژه :
داراب نامه طرسوسي , نشانه- معناشناسي روايي , نظام تصادف , نقال
چكيده فارسي :
داراب نامه طرسوسي از قصههاي عاميانه بلند، مربوط به قرن ششم است كه ازطريق سنت نقالي و داستان گزاري ثبت و روايت شده است.داستان سرگذشت داراب و به شاهي رسيدن وي را بيان مي كند. در ميان خط سيري كه بيانگر به شاهي رسيدن داراب است، خردهروايت هاي بسياري قرارگرفته اند كه باعث آشفتگي و اغتشاش روايت پايه شده اند؛ خردهروايتها با روايت پايه گاه ارتباط و انسجام ساختاري مييابند و گاه با الگوي گفتماني متفاوت، مستقل از كلان روايت شكل ميگيرند و يكپارچگي روايت را با آشفتگي، استقلال و انفكاك خود از فرايندهاي سه گانه تحول كلامي مخدوش ميكنند. رويكرد نشانه معناشناسي روايي براساس«قصد»كنش گر كه برنامه روايي بر آن متمركز شده، خط سيركلان روايت را از ميان خردهروايت هاي نامرتبط جدا مي كند. سوالي كه مطرح مي شود آن است كه خردهروايت ها از چه الگوي گفتماني تبعيت ميكنند؟زيرا برخلاف كلان روايت بر نظام برنامه محور روايي منطبق نيستند و نمي توانند به عنوان روايت ابزاري، كلان روايت را به سمت تحقق كنش اصلي سوق دهند. پژوهش حاضر ضمن بررسي نظام هاي گفتماني در داراب نامه، به دنبال پاسخي براي منشا و كاركرد خردهروايت ها و تبيين علت اغتشاش در روايت است. با توجه به بافت فرهنگي عاملي ثانويه در ساحت گفته پردازي حضور دارد كه خنثي و بي تاثير نيست؛ سنت شفاهي نقالي و داستان گزاري با پايبندي به ساختارهاي اصلي و در تعامل پيوسته با فرهنگ جمعي راه توليد فرم هاي نوظهور را بازگذاشته. حضورِسيال نقال بين گفته پرداز نخستين و روايت شنو نظام معناي روايت را دستخوش تغييركرده است.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني