تأمل در باب امر ممكن با نگاهي به پيوند ميان فلسفه و ادبيات نزد ارنست بلوخ

ارنست بلوخ فيلسوف و اديب آلماني (1885-1977) در مجموعه تفصيلي و جامع خود با عنوان اصل اميد (Das Prinzip Hoffnung) در پي آن است تا اميد را به مثابه مولفه‌اي انسان شناختي مطرح كند كه در نهاد هر فرد مستتر است وانكشاف و دستيابي آن سلامت و سعادت فردي و اجتماعي را در برخواهد داشت. تفكر اتوپيايي و پيوند آن با تامل در باب امر ممكن نقش اصلي در درافكندن طرح جامع بلوخ ايفا ميكند. وي در پي اين است تانه تنها به تبيين وجه تاريخي اين مولفه بپردازد، بلكه از منظر هستي شناختي، جامعه شناختي و زيباشناختي نيز طرح مزبور را تعميم بخشد. اين جستار تلاش دارد تا ردپاي اميد را در تفكر بلوخ  دنبال كند و به ارتباط ميان ادبيات و فلسفه از ديدگاه بلوخ بپردازد. با مدد از رمان مرد بي هيچ ويژگي روبرت موزيل تبيين وجه ادبي و زيباشناختي تامل در باب امر ممكن، كه محور اصلي فلسفه بلوخ را تشكيل مي دهد، پي گرفته خواهد شد.