عنوان مقاله :
فرايند تهيۀ برنامههاي توسعۀ شهري و تبيين انواع مغالطه در زمان پاسخگويي به افكار عمومي؛ نمونۀ موردي: كارگاههاي ايسنا در نقد طرح جامع تهران
پديد آورندگان :
شكوهي بيدهندي ، محمدصالح دانشگاه علم و صنعت ايران
كليدواژه :
پاسخگويي , مغالطه , طرح جامع تهران
چكيده فارسي :
بيان مسئله: اين مقاله با توجه به انتشار كتاب «نقد و بررسي طرح جامع تهران 86» از سوي پژوهشكدۀ نظر تهيه شده است. در حال حاضر حدود 10 سال از تصويب طرح جامع تهران ميگذرد. مرور تلاش تعدادي از استادان دانشگاه در جهت تهيۀ طرح جامع، كه با حمايت گروهي از متخصصان همراه شد و به تشكيل جلسات مناظره در خبرگزاري ايسنا منجر شد، مثال مناسبي براي ارزيابي جايگاه نظر كارشناسي در روند تهيۀ طرحهاي توسعۀ شهري در ايران است. اين مقاله، بهخصوص بر روي «نحوۀ پاسخگويي» تهيهكنندگان طرح جامع تهران (مشاور و كارفرما) در دفاع از طرح متمركز است و تلاش بر اين نكته بوده كه نشان دهد چگونه انواع مغالطه در اين پاسخها قابل تشخيص و تبيين است. تشريح اين بحث احتمالاً ميتواند كمك كند تا در آينده، زماني كه برنامهريزان شهري در مقام پاسخگويي نسبت به توليدات خود هستند، بيشتر احساس مسئوليت كنند و به نقد پاسخ گويند، يا واقعاً براي رفع نقص مورد اشارۀ منتقدان تلاش كنند.هدف: هدف اين پژوهش تبيين انواع مغالطه در زمان پاسخگويي مسئولان تهيۀ طرح جامع تهران به منتقدان است.روش پژوهش: روش تحقيق در اين مطالعه، روش تحليل گفتمان است. بر اين اساس، مباحث 9 كارگاه مناظرۀ ايسنا بازخواني شده و بهويژه پاسخهاي تهيهكنندگان طرح جامع بررسي و در انطباق با چارچوب نظري، برگرفته از آراي «آرتور شوپنهاور» دربارۀ انواع مغالطه، دستهبندي شدهاند.نتيجهگيري: يافتههاي مطالعه نشان ميدهد كه ميتوان سه دستۀ كلي از پاسخ نسبت به انتقادات ارائه داد. دستۀ اول از پاسخها، ضمن پذيرش برخي انتقادات، اشاره ميكند كه از آنجا كه اين انتقادات به پروژههاي پيشين هم وارد بوده است، نميتوان آنها را در اين طرح هم اصلاح كرد. دستۀ دوم از پاسخها، به جاي پاسخ به نقد، با بياني مبهم، تلاش به متهمكردن منتقدان ميكند. دستۀ سوم نيز، به منتقدان پيشنهاد مشاركت ميدهد. پيشنهاد وسوسهانگيزي كه منتقد را به سكوت وا ميدارد. نكتۀ مشترك در هر سه روش اين است كه تلاشي براي رفع نقص يا پاسخگويي به نقدها ندارند.