عنوان مقاله :
حق حاكميت و تعيين سرنوشت از منظر فقه سياسي شيعه
پديد آورندگان :
عمادي ، عباس دانشگاه تربيت مدرس , شكوري ، ابوالفضل دانشگاه تربيت مدرس - گروه علوم سياسي , غفاري ، مسعود دانشگاه تربيت مدرس - گروه علوم سياسي
كليدواژه :
حق حاكميت سياسي , حق تعيين سرنوشت , فقه سياسي , فقه سنتي , فقه نوانديش
چكيده فارسي :
فقه اسلامي بر خلاف برخي تصورات، دانشي تكليفمحور نيست و مباحث مربوط به حقوق شخصيه افراد، بخش مهمي از گفتوگوهاي فقهي را به خود اختصاص داده است؛ لكن به نظر ميرسد بحث از حقوق سياسي افراد جامعه مانند حق حاكميت سياسي و تعيين سرنوشت كه يكي از مهمترين حقوق مشتركه نوعيه محسوب ميشود، مسئلهاي نسبتاً جديد در فقه سياسي شيعه است كه همراه با ورود انديشههاي مدرن به ساحت تفكر اسلامي مورد توجه واقع شده است. اين نوشتار با مفروضدانستن اين مطلب كه سنت فقهي، ظرفيت و امكانات گستردهاي براي بسط چنين گفتوگوهايي دارد، در صدد پاسخ به اين پرسش است كه در فقه سياسي معاصر چه رويكردهايي نسبت به حق حاكميت سياسي مردم وجود دارد و فقهاي شيعه در مواجهه با اين مسئله چه ديدگاههايي را مطرح كردهاند؟ پاسخ اجمالي به اين مسئله آن است كه در فقه شيعه درباره اين مسئله دو رويكرد متفاوت وجود دارد: رويكردهاي سنتي حق حاكميت سياسي در دوره غيبت را منحصر به فقهاي جامعالشرايط ميداند و هرچند حضور مردم و نقش فعال آنان را در سياست ميپذيرند، آن را به عنوان پشتوانه نظام ولايي و در قالب «تكليف شرعي» توجيه ميكنند؛ اما رويكرد نوانديش، بر خلاف اين ديدگاه، حاكميت سياسي در زمان غيبت امام معصوم7 را بالاصاله «حق شرعي» مردم ميداند و با محدودكردن حق حاكميت مردم به رعايت آموزههاي شريعت، بر نوعي مردمسالاري ديني تأكيد مينمايد. پژوهش حاضر با رويكردي توصيفي تحليلي در صدد است مواجهه فقه سياسي شيعه با مسئله حق حاكميت سياسي مردم را بررسي و رويكردهاي مختلف در اين زمينه را تبيين كند.
عنوان نشريه :
حقوق اسلامي