عنوان مقاله :
خوانشي معنادرمانگرايانه از طبيعتگرايي رمانتيك ژانژاك روسو
پديد آورندگان :
رمضاني پارسا ، داود دانشگاه ياسوج
كليدواژه :
رمانتيسم , روسو , اعترافات , فرانكل , معنادرماني
چكيده فارسي :
اگر چه در ظاهر رمانتيسم يك نوع مكتب ادبي متعلق به يك دورۀ ادبي خاص است، اما با دقّت در ويژگيهايي از جمله «طبيعتگرايي»، «تخيّل»، «عشقورزي» و «توجّه به درون» متوجه ميشويم كه وسعتي به درازاي انديشۀ بشري دارد. نقش ژان ژاك روسو(1778ـ1712) به عنوان يكي از پايهگذاران رمانتيسم، نقشي است بسيار تأثيرگذار و «اعترافات» او نوعي اتوبيوگرافي است بر اساس مكتب رمانتيسم. ويكتور فرانكل (1997ـ1905) فيلسوف و روانشناس اتريشي پس از تجربۀ تكاندهندۀ اردوي كار اجباري نازيها به نام «آشويتس»، نظريهاي موسوم به «معنادرماني» را ارائه داد كه بر اساس آن انسان ميتواند با تعبيري متفاوت از حوادث زندگي و با نوعي ديگر نگريستن به رخدادها، به درك و در نتيجه معناي جديدي از زندگي برسد. نكتهاي كه هم روسو و هم فرانكل به آن تأكيد دارند و در بستر طبيعتگرايي معنا ميشود، جلب توجّۀ خواننده به آسيبهاي ناشي از تمدن است؛ چيزي كه فرانكل از آن به «خلاء وجودي» ياد ميكند. از مولّفههاي مشترك ميان رمانتيسم روسو و معنادرماني فرانكل، ميتوان به مواردي مانند: «توجّه به طبيعت» و «عشقورزي» اشاره كرد. اين مقاله كوشش ميكند با استفاده از روش تحليلِ محتوايي، خوانشي معنادرمانگرايانه از «اعترافات» روسو ارائه دهد.