عنوان مقاله :
مطالعهي برهمكنش قلمرو حكومت و انديشه سياسي در اوايل دوره ساساني
پديد آورندگان :
افخمي ، بهروز دانشگاه محقق اردبيلي , خسروي ، زينب دانشگاه محقق اردبيلي , حاجي زاده باستاني ، كريم دانشگاه محقق اردبيلي
كليدواژه :
جغرافياي سياسي , , ملّيگرايي , انديشه سياسي , شاهنشاهي ساساني , ايران و انيران
چكيده فارسي :
جغرافياي سياسي در هر دوره ي زماني از عوامل مؤثر بر نوع حكمراني بوده است. امپراطوري ساساني منطبق با وضعيت جغرافياي سياسي و ژئوپليتك ، نوعي از انديشهي سياسي را ارائه داده است كه از رهگذر آن منافع امپراطوري عظيم ساساني تأمين ميشده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگويي به اين سئوال است كه؛ ساسانيان چگونه و بر پايۀ چه مولفههايي فضاي جغرافيايي فلات ايران را سازماندهي كرده اند؟ و نوع سازماندهي فضاي جغرافيايي آنها چه تأثيري بر انديشه سياسي آنها داشته است؟ به لحاظ روششناسي دادههاي اين پژوهش، با روش كتابخانهاي گردآوري شده و اطلاعات با روش تحليلي تفسير شده است. نتايج تحليل ها نشان ميدهد، در دوره اردشير اوّل، جغرافياي فلات ايران به يكپارچگي دست نيافته و بسيار آشفته بوده است، بنابراين نميتوان از تمركزگرايي در اين دوره سخن گفت. با توسعه قلمرو در دوره شاپور اوّل، حوزۀ جغرافيايي براساس سه لايه جغرافيايي، شامل: مناطق همگرا و واگرا (ايرانشهر) و مناطق خارج سه لايه جغرافيايي ايران يعني انيران تقسيمبندي شده و انديشه سياسي تسامحگرايانه بوده است. از سال273ميلادي با از دست رفتن مناطقي از حوزهي جغرافيايي ايران، نهاد سياسي بر اساس انديشۀ ملّيگرايانه بر پايۀ دين زرتشتي شكل يافته و هژموني بدست آمده در دوره اردشير اول و شاپور اول با سركوبي ساير اديان كه نقش برجستهايي در مسائل ژئوپليتيك منطقه بازي مي كردند، با افول سياسي مواجه شده است.