شماره ركورد :
1105839
عنوان مقاله :
نقد معرفت شناختي ديدگاه دانش/ قدرت در جغرافياي سياسي و ژيوپليتيك
پديد آورندگان :
واثق ، محمود دانشگاه تهران , محمدي ، احد دانشگاه تهران
تعداد صفحه :
39
از صفحه :
181
تا صفحه :
219
كليدواژه :
دانش , ارزش , ايدئولوژي , جغرافياي سياسي
چكيده فارسي :
نسبت دانش(جغرافيا) با ارزش(قدرت) يكي از بحث هاي مهمّ فلسۀ علم مي باشد، در اين زمينه به عقيدۀ غالب فيلسوفان علوم اجتماعي، از ديدگاه منطقي، هيچ گونه ارتباط توليدي ميان گزاره هاي مربوط به پديدارهاي عيني و حقيقي(هست ها) با گزاره ها و قضاياي ارزشي و اعتباري(بايدها) وجود ندارد و واقعيّت ها دربردارندۀ عناصر ارزشي نيستند و در ذات خود فارغ از تعلّقات افراد مي باشند امّا در عين حال، دانش و عينيّت در محيط بيروني و در عمل، نسبتي وثيق با ارزش ها و تعلّقات دارند. در مقابل عدّه اي از جمله اصحاب مكاتب انتقادي معتقدند كه ميان معرفت و ارزش هاي انسان چنان آميختگي و وابستگي وجود دارد كه اساساً وجود دانشِ عينيِ فارغ از تعلّقات، ناممكن است. در اين راستا كساني همچون ويتفوگل و اُتوا جغرافيا و ژئوپليتيك را مجموعه اي از «دانش/ قدرت» و ايدئولوژي طبقۀ بورژوا و بلكه جغرافيا را توليدِ قدرت مي دانند. در اين مقاله با آوردن گزاره هاي متعدّدي از جغرافياي انساني و طبيعي نشان داده شد كه هستي شناسي، معرفت شناسي و روش شناسي علم جغرافيا فارغ از ارزش ها مي باشد امّا در مرحلۀ كاربرد، اين علم مي تواند در خدمت قدرت ها و ايدئولوژي ها قرار بگيرد. بنابراين، مدّعاي انديشمندان مكاتب انتقادي مبني بر مسبوقيّت دانش به ارزش ها ناشي از خلط ميان «نظر و عمل» يا «معنا و كاربرد» است و ايشان با خلط ميان «معناي دانش با كاربرد دانش» اين دو امر را يكي انگاشته و از اين رو معتقدند كه دانش و معرفت در ذات خود با اهداف عملي و كاربردي آميخته و اساساً دانشِ بي طرف و غيرمسبوق به اهداف و جهت گيري هايِ كاربردي و ارزشي وجود ندارد.
عنوان نشريه :
ژيوپليتيك
لينک به اين مدرک :
بازگشت