عنوان مقاله :
تأثير پذيري ملك الشعراي بهار و احمد شوقي از فابل هاي لافونتن در تحوّل سنّت ادبي ايران و مصر
پديد آورندگان :
نقابي ، عفت دانشگاه خوارزمي - گروه زبان و ادبيات فارسي , زارعيان ، اكرم دانشگاه خوارزمي
كليدواژه :
ادبيات تطبيقي , بهار , شوقي , لافونتن , تحول ادبي , وامگيري ادبي
چكيده فارسي :
نقش ترجمه در وام گيري، اقتباس و بوميسازي آثار ادبي و در نهايت در تحول ادبي كشورها بسيار برجسته و غير قابل انكار است؛ تا آنجا كه ميتوان گفت نمونههاي موفق وامگيري ادبي با تكامل بخشيدن به مقوله بندي هاي مرسوم در يك فرهنگ معين و پيچيدهكردن آنها، موجب تحول ادبي نظام مند در پيكره فرهنگ ميشوند. شايان ذكر است كه عصر مشروطيت در ايران و نهضت در مصر، وضعيت فرهنگي مشابهي داشته اند؛ به طوري كه وضعيت شعر در ادبيات عرب پيش از نهضت و وضع شعر فارسي در عصر بازگشت ادبي دچار ضعف و انحطاط چشمگيري بوده است. آنچه مهم است اينكه در اين عصر برخي از شاعران و نويسندگان برجسته براي رهايي از اين تنگناها و شرايط حاكم اجتماعي و سياسي و فرهنگي، از طريق ترجمه و وامگيري ادبي از ديگر فرهنگ ها در بوميسازي آثار ادبي كوششهاي بسيار نموده و دست آوردهاي ادبي مشابهي داشته اند كه براي مقايسه و مقارنه قابل تامل هستند. از همين رو با عنايت به همزماني ملك الشعراي بهار و احمد شوقي در اين جستار بر آنيم كه ضمن نشان دادن نقش اين دو شاعر در تحول و تجدد نظام ادبي در ايران و مصر، به چگونگي تأثيرپذيري اين شاعران از فابلهاي لافونتن بپردازيم و با ارائه اشتركات و تفاوت شيوه فردي هريك در بوميسازي مفاهيم ترجمه شده، به نوع انتقال مفاهيم وام گرفته شده هر يك از آنها دست يابيم.