عنوان مقاله :
تحليل ساختار داستانهاي پهلواني حماسي ايران بر اساس نظريه اسطورههاي تقويمي
پديد آورندگان :
خليلي جهانتيغ ، مريم دانشگاه سيستان و بلوچستان - گروه زبان و ادبيات فارسي , شيخ حسيني ، زينب دانشگاه حضرت نرجس(س) رفسنجان - گروه زبان و ادبيات فارسي , باراني ، محمد دانشگاه سيستان و بلوچستان - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
ساختارگرايي , داستان , منظومه پهلواني , بانوگشسب نامه , كك كوهزاد
چكيده فارسي :
ساختارگرايي رويكردي است كه قواعد ساختاري حاكم بر متون را با توجه به روابطشان در كل متن مورد بررسي قرار مي دهد. پس از پراپ پژوهشگران همواره تلاش نموده اند تا متون مختلف را مورد بررسي قرار داده با كشف الگوي ساختاري آنها، دستوري واحد براي تحليل ساختار آنها ارائه نمايند. در پژوهش حاضر سعي شده است ساختار داستان هاي پهلواني ايراني با تكيه بر داستان هاي پهلواني شاهنامه، بانوگشسب نامه، كك كوهزاد و ... به روش تحليل محتوا و بر اساس نظريه ساختار اسطوره هاي تقويمي مورد بررسي قرار گيرد تا به اين پرسش ها پاسخ داده شود كه: آيا مي توان براي داستان هاي پهلواني ايران ساختاري مستقل از ساخت داستان هاي حماسي غربي ارائه داد؟ و ديگر اينكه آيا نبرد ميان پهلوانان از نوع نبرد هاي ميان مردگان و زندگان يا نبرد ميان خير و شر است؟ هدف تحقيق، يافتن اشتراكات و افتراقات ساختي اين داستان هاست كه قطعاً محصول گفتگوي ناخودآگاه اذهان ملت هاست. نتيجه پژوهش نشان مي دهد كه ساختار داستان هاي پهلواني ايران مستقل از داستان هاي غربي مي باشد. اين داستان ها كه از اسطوره خير و شر تأثير پذيرفته، از دو سطح اسطوره اي و روايي تشكيل شده است كه ممكن است در بعضي از داستان ها مثل بانوگشسب نامه كه فقط سطح روايي در آن نمايان شده است، قابل مشاهده نباشند.