عنوان مقاله :
نظريه عقل ابن سينا با نظر به تفسيرِ او از نظريه نوس در فلسفه ارسطو
پديد آورندگان :
معمارزاده اصفهاني ، محمد علي دانشگاه تهران , قوام صفري ، مهدي دانشگاه تهران - گروه فلسفه
كليدواژه :
نوس , عقل , هكسيس , خودآگاهي , عقل فعال , عقل منفعل
چكيده فارسي :
ارسطو نوس را در تحليلات ثانوي به عنوان ملكه معرفتي و دانش علمي برهان ناپذير معرفي مي كند. كاركرد اين ملكه معرفتي دريافت اصل هاي دانش و اموري است كه همه دانش ها بر آن استوارند. نوس در درباره نفس به عنوانِ ويژگي انساني شناخته شده است؛ آن ويژگي در ما كه نفس به واسطه آن ميشناسد و حكم مي كند. نوس از نظر ارسطو واجد تقسيم هايي است: عملي و نظري، منفعل و سازنده. نوس منفعل پيش از ادراك معقولات خود هيچ چيز نيست و پس از بهفعليترسيدن به صورت تمامي معقولات در مي آيد؛ اما ويژگي اي كه در نوس موجب بهفعليت رسيدن معقولات مي شود، همان نوس سازنده است. نوس سازنده ملكه اي نفساني و دروني است كه موجب بالفعل شدنِ معقولات مي گردد. تلقي ابن سينا از عقل تفاوت هاي جدي اي با ارسطو دارد؛ او عقل را در مقام ذات خود مجرد دانسته، آن را واجدِ خودآگاهي پيش از درك اشيا مي داند. مراتب عقل نزد ابنسينا به جاي دو مرتبه به چهار مرتبه: هيولاني، بالملكه، بالفعل و مستفاد ارتقا مي يابد. عقل فعال براي ابن سينا امري بيروني است كه با اشراق خود نفس را به فعليت عقلاني مي رساند. رويكرد ابنسينا به عقل با توجه به سنّت ارسطويي واجد تفاوت هايي جدي است. وي از طرفي تلقي ارسطو از عقل را ميپذيرد و با توجه به آن، لوازمش را پيگيري ميكند؛ از سويِ ديگر رگه هايي از تفكر نوافلاطوني را در ديدگاه خود وارد كرده و مي كوشد آن را با رويكردِ اول سازگار كند. اين مقاله وجوه تلائم و تنافر تفسير ابن سينا از نظريه نوس ارسطو را بررسي مي كند.