به‌كارگيري مدل تركيبي تحليل عاملي و تحليل سوات در تعيين اولويت‌هاي استراتژيك آموزش عالي (مطالعه موردي: زير نظام آموزش عالي دولتي استان اصفهان)

هدف پژوهش حاضر بهبود فرآيند برنامه‌ريزي استراتژيك در تعيين اولويت هاي زيرنظام دولتي آموزش عالي استان اصفهان با استفاده از مدل تركيبي تكنيك سوات و تحليل عاملي اكتشافي انجام شد. روش پژوهش توصيفي پيمايشي و جامعه آماري پژوهش 130 نفر از اعضاي هيات علمي دانشگاه‌هاي صنعتي اصفهان، اصفهان و كاشان و صنعتي مالك اشتر بودند كه در فرايند تدوين سند آمايش آموزش عالي استان مشاركت داشتند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گيري هدفمند(سرشماري) انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته تدوين شده در گزارش فاز دوم سند آمايش آموزش عالي استان اصفهان(2015) بود كه روايي سازه، صوري و محتوايي آن در مطالعه يادشده مورد تاييد قرار گرفته بود. پايايي پرسشنامه با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ به ميزان 0.70 برآورد گرديد. تعداد 45 از اعضاي هيات علمي ياد شده پرسشنامه هاي توزيع شده را تكميل و اعاده نمودند. تجزيه و تحليل آماري داده ها با استفاده از آزمون بارتلت(KMO) تحليل عاملي اكتشافي، ضريب آلفاي كرونباخ، ضريب همبستگي پيرسون و با بهره گيري از نرم افزارSPSS17 انجام گرفت. بااستفاده از اين مدل تركيبي هفت استراتژي‌ معتبر بدون نياز به بررسي تمام خانه‌هاي ماتريس سوات(از طريق كاهش ابعاد ماتريس سوات به حدود يك دهم نقاط) و برقراري يك ارتباط آماري بين عوامل دروني و بيروني استنباط و استخراج شدند كه نسبت به روش‌هاي AHP وANP پيچيدگي كمتري داشتند. اين استراتژي‌ها، اهداف اين زيرنظام را پوشش داد و تعريف يك شاخص جديد، بكارگيري تكنيك تخصيص خطي اولويت بندي را ممكن نمود.