طراحي و آزمون الگويي براي پيش‌بيني اشتياق روان شناختي در كاركنان يك شركت صنعتي

اين پژوهش با هدف طراحي و آزمون الگويي براي پيش‌بيني اشتياق روان شناختي انجام گرديد. نمونه‌اي 308 نفري از كاركنان يك شركت صنعتي به روش تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. ابزارهاي مورد استفاده مشتمل بودند بر: پرسشنامه هاي صفت هيجاني (ESQ)، جوّ هيجاني (ECQ)، رابطه با همكاران (RWC)، رابطه با سرپرست (RWS)، فرسودگي هيجاني (EEQ)، ايمني روان شناختي (PSQ)، معناداري روان‌شناختي (PMQ)، و اشتياق روان‌شناختي (PEQ). ارزيابي الگوي پيشنهادي از طريق الگويابي معادلات ساختاري انجام گرفت و جهت آزمودن اثرهاي ميانجي در الگوي پيـشنهادي نيز از روش بوت استـرپ استــفـاده شـد. يـافتـه‌هـاي پـژوهـش، حـاكـي از برازش خوب الگوي پيشنهادي هستند. پس از حذف 3 مسير و استـفاده از شـاخص‌هاي اصـلاح، بـرازش بهتر الگو و نتايج معنادارتري حاصل شدند. نتايج پژوهش نشان مي‌دهند كه روابط بين‌فردي در سازمان، هم به‌طور مستقيم و هم از طريق ميانجي گري همزمانِ فرسودگي هيجاني، ايمني روان‌شناختي، و معناداري روان شناختي، بر اشتياق روان‌شناختي اثر مثبت دارد (p 0/05). معناداري روان‌شناختي، به تنهايي نيز ميانجي گر اين رابطه است. اما دو ميانجي ديگر نتوانستند به تنهايي اين نقش را ايفا كنند. همچنين، تناسب هيجاني از طريق ميانجي گريِ همزمانِ فرسودگي هيجاني و ايمني روان شناختي، داراي اثر مثبت بر اشتياق روان شناختي است (p 0/05). فرسودگي هيجاني به‌تنهايي نيز اين رابطه را ميانجي گري مي كند.