عنوان مقاله :
تحليل طنزپردازي در حماسههاي مضحك منظوم از قرن هشتم تا پيش از مشروطه (با تكيه بر موش و گربه، مزعفر و بغرا، صوف و كمخا)
پديد آورندگان :
نعمتي ، ياسمن دانشگاه مازندران , ستاري ، رضا دانشگاه مازندران
كليدواژه :
ادبيات پيش از مشروطه , حماسۀ مضحك , شگردهاي طنزپردازي , ناسازگاري گفتماني , ناسازگاري معنايي.
چكيده فارسي :
طنز در متعالي ترين شكل خود، نوعي نقد جامعه شناسانه است و به موازات آن، ماهيت نقد، امكانات تازه اي را كشف مي كند و به مفاهيم هيئت تازه مي بخشد. حماسه هاي مضحك، از خلاقانه ترين اشكال طنز و حاصل تلفيق گفتمان هاي طنز و حماسه اند كه در تاريك ترين دورۀ سياسي ايران تولد يافته اند. مردمي كه «جنگ» را در هجوم، قتل و غارت مغول و تيموري، به بدترين شكل تجربه كرده اند، روح عصيانگرشان آنان را برآن مي دارد تا به هر شيوۀ ممكن، ماهيت نبرد را به چالش بكشند و چه قالبي مطمئن تر از طنز و شخصيت هاي مضحك؟ مهم ترين حماسه هاي مضحك منظوم ادبيات فارسي پيش از مشروط عبارت اند از: موش و گربه، مزعفر و بغرا و صوف و كمخا. اين آثار، از لحاظ به كارگيري سازوكارهاي حماسي بسيار غني تر از حماسه هاي مضحك پس از مشروطه اند، تقابل دوگونۀ گفتمان در آن ها وضوح بيشتري دارد و از جهت ويژگي هاي اصلي اين نوع ادبي، از اصالت ويژه اي برخوردارند و با بررسي آن ها مي توان به اصلي ترين شگردهاي تلفيق گفتمان هاي طنز و حماسه راه برد؛ زيربناي شكل گيري هر طنزي، عنصر «ناسازگاري» است و بهترين روش شناخت كيفيت آثار طنز، بررسي شگردهاي ناسازگاري در آن هاست. مهم ترين عناصر طنزساز در اين آثار، برآمده از ناسازگاري «گفتماني» و «معنايي» ست. انتقاد در ناسازگاري گفتماني، در دو كاركرد: نقد قدرت حاكمه و ارزش هاي اجتماعي در نوسان است و در اين بخش، طنزپردازان به شرح نماديني از اوضاع جامعه و بيان اصلي ترين نيازهاي جامعۀ خود مي پردازند و با ايجاد ناسازگاري معنايي با نقد ضد قهرمان و رذايل موجود در اجتماع، عوامل عدم پيشرفت جامعه را به مخاطب يادآور مي شوند.
عنوان نشريه :
تاريخ ادبيات