عنوان مقاله :
خرد و كلان در علوم اجتماعي: مسئله تبيين
پديد آورندگان :
هاتف ، مهدي مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران
كليدواژه :
علوم اجتماعي , تبيين , ضد تقليلگرايي , امر خرد , امر كلان , نهاد اجتماعي
چكيده فارسي :
نسبت فرد و جامعه عموماً از حيث وجودشناختي مورد توجه قرار گرفته است، اما ميتوان آن را از حيث روششناختي نيز صورتبندي كرد. مسائل فراروي همين صورتبندي جديد، موضوع اين نوشتار را تشكيل ميدهند. در اين مقاله، نخست طيف پاسخهاي موجود به اين مسئله، اعم از اتميسم، فردگرايي روش شناختي، كل گرايي ساختاري، كلگرايي كاركردي و ديدگاه ضد تقليلگرايي مرور و مشكلات آنها بررسي مي شود. به گمان نگارنده ديدگاه هاي تقليلگرا، اعم از فردگرا و جمعگرا، دچار مشكلات جدي هستند، بنابراين، يك تبيين كافي در علوم اجتماعي ناگزير از اتخاذ يك موضع ضد تقليلگرايانه است. اما اين موضع خود با چالش ديگري موسوم به مسئله خرد−كلان روبهرو است؛ اينكه يك نظريه اجتماعي چگونه ميتواند مقولات خرد / فردي و مقولات كلان / اجتماعي را به شكلي ارگانيك در خود جاي دهد و با چه مكانيزمهايي ميتواند گذار از يك سطح به سطح ديگر را ممكن كند؟ تلاش بر اين است كه در اين نوشتار نشان داده شود كه چگونه با رجوع به كارهاي وبر و خوانش تحليلي از ماركس ميتوان پاسخي براي اين مشكل ارائه كرد.
عنوان نشريه :
روش شناسي علوم انساني