درآمدي بر معرفت‌شناسي اقتصاد تطوري؛ بررسي امكان‌پذيري ميزان كاربرديبودن استفاده از مفاهيم تطور زيستي در سپهر اقتصادي- اجتماعي

نگاه تطوري به اقتصاد از زمان انتشار كتاب نلسون و وينتر (1982) جان تازه اي گرفت و پس از آن متفكران بسياري به استفاده و وام گرفتن از تعابير تطور زيستي در سپهر اقتصادي- اجتماعي علاقه مند شدند. آنها تلاش وافري كردند تا اقتصاد مرسوم را كه ريشه در مكانيك نيوتني داشت به سمت و سويي سوق دهند كه بتواند از آموزه‌هاي زيستي وام گرفته و تبيين‌هاي بهتري از فرآيند تغيير و توسعه اقتصادي ارائه دهد. در اين مقاله، يك كوشش نظري براي جمع آوري و ارزيابي نقادانه آخرين يافته‌هاي پژوهشگران در ارتباط با اخذ مفاهيم زيستي در توصيف تطور فضاي اقتصادي- اجتماعي صورت گرفته است. از رهگذر بحث در مورد دو موضوع تطور و توسعه اقتصادي نشان داده مي‌شود در چه حوزه‌هايي اين وام گرفتن‌ها موفق بوده و در چه حوزه هايي نمي ‌توان بيش از اين به مفاهيم زيستي اتكا كرد. مدلل مي كنيم آموزه‌هاي زيستي مي‌توانند در غنابخشيدن متافيزيك حامي نظريات اقتصادي مؤثر باشند، به شرطي كه با توضيحات ديگري مثل منطق موقعيت تكميل شوند و بتوان با تدوين فرضيه‌هاي آزمون پذير، ارزيابي‌هاي نقادانه اي از مدعيات نظريه تدوين شده داشت