شماره ركورد :
1109178
عنوان مقاله :
تبيين و تطبيق وجوه بي‌علاقگي در تجربه‌ي زيباشناختي از نظر كانت، شوپنهاور و نيچه
پديد آورندگان :
شكوري ثاني ، معصومه دانشگاه سمنان - دانشكده هنر , آفرين ، فريده دانشگاه سمنان - دانشكده هنر - گروه پژوهش هنر
تعداد صفحه :
12
از صفحه :
5
تا صفحه :
16
كليدواژه :
زيبايي , امرزيبا , بي علاقگي , تجربه‌ي زيباشناختي , زيباشناسي آلماني
چكيده فارسي :
بي‌علاقگي يكي از ويژگي‌هاي اساسي تجربه زيباشناختي قرن هجدهم بريتانيا و آلمان است. در اين پژوهش با روش تحليلي-تطبيقي، چيستي مولفه‌ها و وجوه بي‌علاقگي در شاخه آلماني آن مورد بررسي قرار مي‌گيرد. هدف از شناخت وجوه بي‌علاقگي، ايجاد تمايز ميان تجربه‌ي زيباشناختي و ساير تجارب شناختي، اخلاقي و نيز ذوقي است. قائل‌شدن به چنين تفكيكي، از جستجو در آراي كانت حاصل شده است. اما آيا ديدگاهي به اين سرسختانه كه در مرحله اول به خودمختاري و جدايي تجربه و امر زيباشناختي از ساير تجارب مي‌انجامد، در تفكر شوپنهاور و نيچه هم قابل پيگيري است؟ اين پژوهش با تأمل در زيباشناسي سه متفكر يعني كانت؛ شوپنهاور و نيچه، بي‌علاقگي را در سه دسته نظري، عملي و حسي قابل تقسيم مي‌بيند و بر اين نكته تأكيد مي‌كند كه كانت در هر سه شاخه با راديكال‌ترين نحوه نگاه، زمينه اساسي انديشه شوپنهاور و نيچه را فراهم آورده است. نتيجه اينكه شوپنهاور با تغييراتي در اين رويكرد، همچنان نوكانتي باقي مي‌ماند، اما مسير حركت نيچه به منزله يك متفكر پساكانتي در بخش بي‌علاقگي حسي (به ويژه در تبارشناسي اخلاق)، به جهت رويكرد و تأكيدات متفاوت، از تفكر كانت فاصله مي‌گيرد. از اين‌رو، اين پژوهش رويكرد كانت را سرسخت، ديد شوپنهاور را منعطف و نگاه نيچه را در بحث بي‌علاقگي، ضعيف ارزيابي مي‌كند.
عنوان نشريه :
هنرهاي زيبا هنرهاي تجسمي
لينک به اين مدرک :
بازگشت