مقايسه‌ نتايج نمونه‌ غيرباليني 12 ساله ايراني در شاخص‌هاي تركيبي نظام جامع رورشاخ با نتايج نمونه‌ اكسنر

زمينه و هدف: آزمون رورشاخ يكي از مشهورترين آزمون هاي فرافكن است كه از زمان ابداع تاكنون، پژوهش هاي متعددي را به خود اختصاص داده است. با توجه به نقش فرهنگ و وجود هنجارهاي لازم براي همه سنين در يك جامعه، پژوهش حاضر با هدف تعيين چگونگي نتايج شاخص هاي تركيبي نظام جامع رورشاخ روي نمونه غيرباليني 12 ساله ايراني و مقايسه نتايج با يافته هاي نمونه هاي غيرباليني و غير ايراني (اكسنر، 2003 ) در سنين مشابه انجام شده است. روش: پژوهش حاضر توصيفي از نوع علي مقايسه اي است. جامعه آماري اين مطالعه شامل تمامي دانش آموزان 12 ساله بوده كه در سال تحصيلي 96-95 در پايه ششم مقطع ابتدايي مدارس شهر تهران مشغول به تحصيل بوده اند. از اين تعداد، 99 كودك 12 ساله (48 پسر و51 دختر) از 5 منطقه آموزش وپرورش شهر تهران به روش نمونه گيري خوشه اي مرحله اي انتخاب شده و با آزمون رورشاخ مورد آزمايش قرارگرفته اند. بعد از اجراي آزمون، نتايج حاصل از آن با استفاده از آزمون t دو گروه مستقل مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت. يافته ها: نتايج به دست آمده حاكي از آن است كه بين نمونه ايراني و نمونه اكسنر (2003) تفاوت قابل ملاحظه اي در برخي از شاخص هاي تركيبي مانند تجربه واقعي و تحريك تجربه شده وجود دارد (0/05 p و 0/01 p). نتيجه گيري: بر اساس نتايج به دست آمده مبني بر وجود تفاوت بين نمونه ايراني و نمونه اكسنر (2003) مي توان به نقش تفاوت هاي فرهنگي به عنوان يكي از عوامل مؤثر در نتايج، اشاره كرد؛ بنابراين از ديدگاه فرهنگي، تهيه هنجارهاي متناسب با جامعه ايراني، بسيار ضروري است.