عنوان مقاله :
مطالعه تطبيقي داستانِ جريان سيال ذهن و نقاشي كنشي آمريكا
پديد آورندگان :
شمخاني ، محمد دانشگاه تهران،پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي تجسمي , بلخاري قهي ، حسن دانشگاه تهران،پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي تجسمي
كليدواژه :
نقاشيِ كنشي آمريكا , داستانِ جريان سيال ذهن , نقاشي رفتا رنما , بينامتنيت , نظريۀ گشتاري-زايشي
چكيده فارسي :
داستانِ جريان سيال ذهن و نقاشي كنشي آمريكا دو جريانِ مهم ادبي و هنري به شمار مي روند كه هر دوبا اندكي تقدم و تأخر در اوج دورۀ مدرن رقم خورده اند. هدف اين پژوهش، بررسي شباهت هاي روساختي اين دو جريان و كشف يك رابطۀ ژرف ساختي (بينامتني) ميان آن ها است. مهمترين پرسش هايي كه در اين بين وجود دارد عبارت اند از اين كه شباهت هاي ساختاري ميان اين دو جريان كدام است، اين شباهت ها درچه چهارچوبي قابل مقايسه و جايگاه ذهن و كنش هاي ذهني در اين مقايسه كجاست؟ فرض اصليِ اين مقاله كه ازروش تحليلي تفسيري استفاده مي كند، وجود نوعي ارتباط بينامتني ميان نوعِ داستان و نقاشي ياد شده است كه هر دو در مرتبۀ نخست ريشه در رهيافت هاي روان شناختي مدرن دارند و در مرتبۀ بعد، پيامد رويدادهايي چون ظهور سينما و باورهاي نوين دربارۀ ساختار ذهن به شمار مي روند. آنچه در نهايت از كنكاش در رابطۀ اين دو جريان به دست مي آيد، شباهت هايي بنيادين در كاربستِ مفاهيمي چون زبان، زمان و موضوع ومواردي اين چنيني است كه با تأكيد فراوان بر ذهن، رجوع به منازل مشترك روان شناختي، جابجايي سوژه و اُبژه، ادبيات توصيفي مشترك و نقشِ مشابه نويسنده و نقاش در مقام يك ميانجيِ بي مداخله براي ظهورذهنيت، خود را نشان مي دهند.
عنوان نشريه :
نامه هنرهاي تجسمي و كاربردي