تعامل بز و درخت آسوريگ در تبلور هنري ايران قبل از اسلام وآشور

داستان درخت آسوريگ بر مبناي تعامل بز و درخت شكل گرفته و اين دو عنصر به عنوان نمايندگان اقوام ايران قبل از اسلام (ماد) و آشور، انديشه و بنيان فكري آن ها را به تصوير كشيده است. چگونگي شكل گيري و جايگاه اين دو عنصر به عنوان نماد در هنر و مذهب اين دو دولت مرادپژوهش است. بنابراين بز در تمدن ايران قبل از اسلام ودرخت آسوريگ در تمدن آشور داراي چه معنا و مفهومي است؟ و نيز تعامل بز و درخت آسوريگ به عنوان نمايندگان دو تمدن فرهنگي در قبل از اسلام بر آثار هنري به چه صورتي تبلور يافته است؟مطالعه و تحليل داده ها با استفاده از روش توصيفي تحليلي در چارچوب شمايل نگاري صورت پذيرفته است.بر اساس يافته ها چنين استنباط مي شود كه اساس و ريشه داستان آسوريگ در مذهب اين دو قوم يعني ماد و آشور گنجانده شده و شايد بز به دليل چالاك و بي باكي در قالب نماد مزداپرستي و درخت نخل به علت داشتن جايگاهي والا در بين النهرين و آشور، مورد پرستش بوده و بر روي آثار نقش بسته است؛ اگرچه نقش درخت (اشكال مختلف) و همچنين بز در دوران ما قبل ماد و آشور به عنوان نماد كاربرد فراوان داشته و تأثيرپذيري اقوام ماد و آشور از نمادهاي گذشتگان به عنوان باورها و عقايد ديني و آييني انكارناپذيراست. بايد اذعان داشت كه داستان آسوريگ در اين دوران با توجه به اسناد مكشوفه باستاني، به صورت كلي نمايان و مطرح بوده است. پس از جمع بندي مطالب و تصاوير، نتايج ذيل از تعامل دو عنصر بز و درخت در قالب داستان درخت آسوريك قبل از اسلام به دست آمده است: برتري جويي قوم ماد بر آشور، تقدم وبرتري دين زرتشت بر خدايان آشوري، اتحاد ميان دامپروري و كشاورزي، اتحاد نوع بشر در قالب جنس نرو ماده و برتري جويي جنس مذكر، كنايه از زايش و باروري و اتحاد زمين و آسمان.