كليدواژه :
شكل چهارم , اندراج حدود القياس , چينش حدود القياس , ارسطو , جالينوس , ابنسينا ,
چكيده فارسي :
اين نگاشته درپي آن است كه نشان دهد نپرداختن ارسطو به شكل چهارم قياس حملي، روشمند بوده و به اقتضاي ملاك وي در تقسيم قياس به اشكال است. بنابراين، ارسطو شكل چهارم را تنها به دليل طبيعي نبودن و داشتن چالش دروني كنار نگذاشته است. معيار ارسطو در تقسيم قياس حملي به اشكال، اندراج سه حد اصغر، اكبر و اوسط در يكديگر است. ريشه اين معيار آن است كه از يك سو، مفاد گزاره نزد ارسطو اندراج موضوع در محمول است و از سوي ديگر اصغر، موضوع نتيجه و اكبر، محمول نتيجه است؛ بنابراين نقش حد وسط در قياس، اثبات اندراج اصغر در اكبر است. تحقق اين نقش در مقدمات قياس تنها در سه حالت امكانپذير است. از اينرو، معيار ارسطو به وي اجازه نميدهد ساختار شكل چهارم را بپذيرد و بدون اينكه از اين شكل ياد كند، تنها به برخي از ضروب منتج آن اشاره ميكند. مراد ديويد راس از تعبير «وسعت حد وسط در سنجش با وسعت حدود ديگر» و نيز مراد ويليام و مارتا نيل از عبارت «ساختار خطي منظم سه حد به شرط پيشين بودن اكبر از اصغر» در بررسي ديدگاه ارسطو درباره اقسام اشكال قياس، اشاره به همين معيار است. برخلاف تصور خونجي، سخنان فارابي گوياي آن است كه وي همانند ارسطو شكل چهارم را نپذيرفته است. ابنسينا نيز به معيار ارسطو و منحصر شدن اقتراني حملي در اشكال سهگانه برپايه اين معيار التفات دارد. وي البته از راه آشنايي با سخنان جالينوس، با طرح ملاك چينش حدود، شكل چهارم را يادآور ميشود؛ ولي به دليل دور از طبع بودن اين شكل و بينيازي از آن با وجود شكل اول، به بررسي تفصيلي آن نميپردازد.