عنوان مقاله :
كاربرد كهن الگوهاي رنگ در مثنوي معنوي بر پايه نظريه يونگ
پديد آورندگان :
اسدي ، ابو الحسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد سبزوار , عشقي ، علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سبزوار - گروه زبان و ادبيات فارسي , امير احمدي ، ابو القاسم دانشگاه آزاد اسلامي واحد سبزوار - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
كهنالگو , مثنوي , مولوي , يونگ , رنگ
چكيده فارسي :
يكي از انواع جديد نقد متون ادبي، نقد كهنالگويي متون ميباشد كه مبتني بر نقد روانشناختي بوده و بر اساس نظريات كارل گوستاو يونگ، روانشناس معروف و معاصر سوئيسي شكل گرفته است. به اعتقاد وي، روان آدمي از سه سطح خودآگاه، ناخودآگاه فردي و ناخودآگاه جمعي تشكيل شده است. عميقترين سطح روان، ناخودآگاه جمعي است كه اسطورهها، افسانهها و باورهاي هزاران ساله بشر از دل آن بيرون آمده است. يونگ فرآوردههاي ناخودآگاه جمعي را، نمونههاي اوليه، كهنالگو مينامد كه مظاهر مختلفي مانند مادر، پير خردمند، قهرمان، آنيما، آنيموس، تولد مجدد، سايه و نقاب دارد. بر اساس نظر يونگ صور مثالي به تنهايي محتوايي ندارند بنابراين خود را در قالب نمادهايي در رؤيا و اساطير به ظهور ميرسانند. امروزه كهنالگو از مباحث اصلي نقد ادبي و به ويژه نقد اسطورهاي است و جستوجو در نمادهاي كهنالگويي، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبيات عرفاني به شمار ميآيد. از آنجايي كه مولانا عارفي است كه داراي ذهن نمادگرا بوده و مثنوي را در قالب يك اثر رمزي سروده است كه پهنه بيكران نمادهاي كهنالگويي است و داراي قابليت بررسي كهنالگويي است، لذا در اين تحقيق، نمادهاي كهنالگويي «مثنوي معنوي» مولانا در طبقه كهنالگوي فرعي و در زيرشاخه رنگ مورد بررسي قرار گرفت.
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي