تبيين دلايل شكست اصلاحات آموزشي و ميزان مقاومت معلمان

هدف اين پژوهش تبيين دلايل شكست اصلاحات آموزشي و ميزان مقاومت معلمان در مواجهه با طرح‌‌هاي اصلاحي برنامه درسي است. ابتدا با روش سنتز پژوهشي، پژوهش‌‌هاي موجود در زمينه مورد بحث گردآوري شده، سپس جهت مطالعه ميزان مقاومت معلمان، واكنش‌‌هاي 137 معلم دوره ابتدايي (پايه‌‌هاي اول، دوم و سوم) نسبت به اصلاحات آموزشي جمع‌آوري و تحليل شده است. نتايج نشان داده است اصلاحات آموزشي با مقاومت معلمان تازه‌كار و باسابقه مواجه است. جامعه آماري پژوهش شامل 78 نفر معلم روستايي و 59 نفر معلم شهري كم‌سابقه و پر سابقه بودند. يافته‌ها نشان داد حدود 68 درصد معلمان مرد روستايي و شهري مخالف تغييرات بودند. اين يافته بين معلمان روستايي زن نيز 67 درصد بود. درصد مخالفان در بين معلمان زن شهري اندكي كمتر و 59 درصد بود. آزمون تي نشان داد بين معلمان زن و مرد، معلمان شهر و روستا و معلمان كم‌سابقه و پر سابقه تفاوت معني‌داري در نحوه رويارويي با تغييرات وجود ندارد. مجموع يافته­هاي سنتز پژوهي و پيمايشي نشان داد شكست اصلاحات آموزشي در ايران به دلايل زير اتفاق مي‌افتد: عدم زنده انگاري پديده مدرسه، برنامه درسي و گروه اجرا كننده آن و در نظر نگرفتن  بعد فرهنگي در اصلاحات آموزشي. نمي‌توان بدون درك عملكرد واقعي مدارس به تغيير خوش‌بين بود. نقطه شروع اصلاحات در تحول بنيادين اخير، درك شيوه‌‌هاي عملكرد واقعي مدارس نبوده است. در آخر پيشنهاد‌هايي براي اجراي مؤثر تغييرات ارائه شده است.