عنوان مقاله :
تئوري نمايندگي و جرايم مالي
پديد آورندگان :
همتي ، حسن موسسه آموزش عالي پرندك - دانشكده حسابداري - حسابداري , دهستاني ، محمد علي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد يزد - دانشكده حسابداري - حسابداري , فاضل يزدي ، علي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد يزد - باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان - حسابداري
كليدواژه :
جرايم مالي , آدام اسميت , تئوري نمايندگي , فرصت طلبي مديريتي , نيكولو ماكياولي , توماس هابز
چكيده فارسي :
در اين تحقيق به بررسي فلسفي مسأله فرصت طلبي مديريتي و تشريح پارادوكس مدير اجرايي فرصت طلب در زماني كه مديرعامل را بتوان مجرم آينده درنظر گرفت، پرداخته مي شود. همچنين بررسي خواهد شد كه مكانيزم هاي حاكميتي تا چه اندازه در جلوگيري از فرصت طلبي مديريتي به ويژه از طريق بسته هاي جبران خدمات هويج هاي مالي سهم دارند. سپس، ديدگاه اليور ويليامسون در زمينه فرصت طلبي تجزيه و تحليل خواهد شد، زيرا تئوري وي شيوه تعريف فرصت طلبي مديريتي در تئوري هاي نمايندگي را تا حد زيادي تحت تأثير قرار داده است. در ادامه شكاف موجود در بررسي سه نوع اصلي فرصت طلبي (خودگراي اسميتي، خودگراي هابزي و خودگراي ماكياولي) بررسي گرديده است. نتايج تحقيق نشان مي دهد كه خودگراي اسميتي تلاش مي كنند به تعادلي ميان منافع شخصي و شفقت و دلسوزي دست يابد، درحالي كه خودگراي هابزي توسط منافع شخصي، قدرت طلبي و گرايش به احتياط برانگيخته مي شود. خودگراي ماكياولي همواره در جستجوي قدرت و ايجاد ترس در پيروان است. در واقع اگر مديرعامل به شيوه خودگراي اسميتي، هابزي يا ماكياولي عمل كند، ساختارها و مكانيزم هاي حاكميتي كه بايد طراحي و اجرا شوند مي توانند كاملا متفاوت باشند. گرايش مدير اجرايي ارشد به ارتكاب جرايم مالي ممكن است در هريك از اين حالت ها متفاوت باشد، ريسك كم (خودگراي اسميتي)، ريسك متوسط (خودگراي هابزي) يا ريسك زياد (خودگراي ماكياولي). فلسفه اسميت، هابز و ماكياولي به اين دليل انتخاب شده است كه تئوري نمايندگي گاهي اوقات هنگام تعريف مفهوم فرصت طلبي، به اين فلسفه اشاره كرده است. مفاهيم فلسفي ديگري را نيز مي توان تجزيه و تحليل كرد تا مشخص شود اين مفاهيم فلسفي تا چه اندازه به سوي فرصت طلبي راهگشا هستند (براي مثال اسپينوزا).
عنوان نشريه :
مطالعات حسابداري و حسابرسي